۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

دادستان تهران: تا زمانيکه افکار نوری زاد مهار نشود ،از حق ملاقات محروم است، جرس

جنبش راه سبز (جرس): فاطمه ملکی ،همسر محمد نوری زاد پس از گذشت يکماه که از زندانی بودن همسرش می گذرد هيچ خبری از وضعيت جسمکی و روحی اين روزنامه نگار ندارد و تاکنون هيچ گونه تماسی با همسرش نداشته است

اين در حاليست که.در اين مدت خبر اعتصاب غذای محمد نوری زاد نيز بر نگرانی های خانواده او افزوده است .
خانم نوری زاد هفته گذشته در همين رابطه به ملاقات دادستان کل کشور رفت تا به او ياد آور شود که اکنون همسرزندانی اش از کمترين حقوق شهروندی يعنی تماس با خانواده محروم است.

فاطمه ملکی از دادستان تهران درخواست کردکه به خانواده اجازه ملاقات، تماس تلفنی و پيگيری پرونده همسرش داده شود .دادستان در پاسخ به اعتراض همسرنوری زاد گفته است : ” تا زمانی افکار ايشان مهار نشود ،به هيچ يک از خواسته های شما پاسخ داده نخواهد شد.”

خانم نوری زاد در همين زمينه نامه سرگشاده ای خطاب به مردم ايران نوشته است که متن کامل آن به اين شرح است :

بسمه تعالی
مردم شريف و آگاه ايران

بيش از يک ماه از بازداشت همسرم، محمد نوری زاد، می گذرد؛ بی آنکه هيچگونه اطلاعی از وضعيت ايشان داشته باشيم. در ملاقاتی که در تاريخ ۲۳/۱۰/۸۸ با دادستان کل کشور صورت گرفت، ايشان جرم همسرم را “بسيار بسيار سنگين” اعلام کردند و نهايتاً درمقابل درخواست تماس، ملاقات و پيگيری پرونده فرمودند: “تا زمانی که افکار ايشان مهار نشود، به هيچ يک از اين خواسته ها پاسخ داده نخواهد شد.”

البته با درنظرگرفتن آنچه که در چند ماه اخير بر مردم بيگناه و آگاه کشورمان گذشت و انبوه جمعيتی که هنوز بعد از گذشت هفت ماه، روبروی ساختمان دادگاه انقلاب اسلامی، با نگاهی نگران و مستاصل، چشم انتظار عزيزانشان هستند و از همه دردناکتر سکوتی است که بر فضا حاکم است و يا در قالب وارونه انگاری وقايع خود را نشان می دهد، مشاهده ی چنين برخوردی نيز چندان دور از انتظار نبود.

اگر “مهار افکار افراد” در قوانين اسلامی، مدنی و يا انسانی ما، حقيقتاً از جايگاه قابل اعتنايی برخوردار است، و اگر امروز به جايی رسيده ايم که بايد شمشيرها را عليه “انديشه”ی افراد بالا ببريم، باکی نيست. چه؛ او خودش سال ها پيش در مناجات روز بيست و چهارم ماه مبارک رمضان،* خطاب به ابوذر می نويسد: “…هان ای ابوذر خوب، تو مگر چه گفتی و چه کردی که تو را به اين ورطه ی بلا تبعيد کرده اند؟ تو نه از اشراف بودی، نه سپاه داشتی و نه زور؛ تو اساساً جز زبانت که سرخ و صريح بود و از ايمانت گرما می گرفت، هيچ نداشتی. تو ای ابوذر خوب، نه وامدار کسی بودی و نه انتظار داشتی مردمان به خاطر سالها مجاهدت و ياوری پيامبر خدا، مطيع و دست به سينه ی تو باشند. نه بابت سالها خون دل خوردن و شمشير زدن و پاک بودن و گرسنگی کشيدن از کسی طلبکار بودی و نه ايمانت را از سر راه آورده بودی که اجازه بدهی نوکيسه ها و ازراه رسيده ها و سراسيمگان، هرکس که می خواهند باشند، به اسم اينکه حالا منصبی يافته اند و موقعيتی به دست آورده اند، پوست از تن دين خدا بکنند و هيچ از او به جا نگذارند…”

و عجيب که امروز، خود، گويی مصداق ابوذر زمان شده است. و چه حقيقت دردناکی که جزای بر زبان آوردن کلمه ی حق، آن هم در محترمانه ترين و دلسوزانه ترين وجه ممکن، اين چنين تلخ و غيرمنصفانه است.

باری؛ در پايان اين نامه، باز از کلمات همسرم کمک می گيرم که در جايی ديگر از مناجات هايش، خدا را اينطور می خواند: “خدايا، به سياسيون و سياست مداران ما، سينه ای فراخ برای شنيدن و تحمل سخن مخالفان خود عنايت فرما. يعنی همان خصلتی که قرن های قرن، پيامبران و امامان ما، جانانه، و نه در شعار، به انجام آن همت می کرده اند. خدايا سياسيون ما را آنچنان هوشمندی عنايت فرما که نگاهشان در کوچه پس کوچه های هم طريقان و حاجت های صنفی شان متوقف و محدود نشود. و آنچنان صداقتی نصيبشان کن که اگر خطا کرده اند و می کنند و يا در انجام کاری توانايی ندارند، مرد و مردانه از مردم پوزش بخواهند و مسئوليت خطاهای خود را بپذيرند…”

آمين. يا رب العالمين.
فاطمه ملکی
اول بهمن ماه هزار و سيصد و هشتاد و هشت




gooya news :: politics : دادستان تهران: تا زمانيکه افکار نوری زاد مهار نشود ،از حق ملاقات محروم است، جرس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter