«جمهوری اسلامی» از همان بدو تاسیس، چوبههای دارش را که برپا میکرد، تنها یک اتهام در پروندهی متهمانش بود «وابستگی به دشمن خارجی»! آنها خود را نیروی «مستقل» و مخالفانشان را «وابسته» میدانستند. یورش به سفارت آمریکا در تهران و گروگان گرفتن آمریکاییها به بهانهی افشای دستان ناپاک آمریکا در هدایت مخالفان حکومت اسلامی ایران صورت گرفت اما درواقع آنان قصد حذف کسانی را داشتند که «لیبرال» نامیده میشدند و خود را پیروی دکتر مصدق میدانستند. مهدی بازرگان که تمام عمرش با شعار «استقلال و آزادی» مبارزه کرده بود و خود را پیرو دکتر محمد مصدق میدانست باید به جرم ارتباط داشتن با کشوری که علیه مصدق کودتای نظامی کرده بود از کار برکنار شود! این حقهبازی و دورویی و دروغگویی در ذات این نظام است.
«کمونیستها» و «مجاهدین خلق» را که ، خوب یا بد، هر چه بودند وابسته به آمریکا و شوروی نبودند به جرم وابسته بودن به این کشورها میکشتند و آنوقت با نمایندهی ریگان و برژنف، و بعد گورباچف، و دنگ ژیائوپینگ پشت پرده لاس میزدند و دل میگرفتند و قلوه میدادند و کشور را به ثمن بخس میفروختند تا اسلحه وارد کنند و در جنگی بیهدف و بیمعنا تمام پتانسیل و رادیکالیزم آزادیخواهانه و استقلالطلبانهی مردم ایران را به نابودی بکشند.
امروز در حکومت آیتالله خامنهای و دولت منتخبش احمدینژاد چهرهی «جمهوری اسلامی» به آشکارترین شکلی نمود و حضور و بروز پیدا کرده است. از سویی بعد از حدود سی سال با آمریکا پشت میز مذاکره مینشیند از سوی دیگر شدیدتر از همیشه شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند و مخالفان خود را آمریکایی و انگلیسی مینامند. این که یک خوانندهی ایتالیایی روبان سبز ببندد و دستش را «وی» کند و بالا بگیرد نشاندهندی وابستگی جنبش سبز به اروپاییها میدانند و بعد خودشان میروند از ایتالیا اسلحه میخرند.(۱) با تمام شرکتهای بینالمللی ارتباط دارند. از باند مافیایی در روسیه تا چینیها و آمریکاییها(۲) عربستان و امارات متحده عربی، چپ و راست و کوچک و بزرگ هر که بتواند خودش را سر سفرهی گستردهی ایران برساند لقمهیی نوشجان میکند و جامی به سلامتی مردم محروم ایران میزند و مست این رابطهی ناعادلانه که حکومتی غیرمردمی برای بقا و دوام خود فراهم آورده میشود و میرود بعد مردم به جان آمده که باید بین «مرگ» یا «آزادی» یکی را برگزینند وابسته به دشمن خارجی مینامند!
اگر جنبش سبز مردم ایران برای آزادی و استقلال نبود شک نکنید لومپنهای ساندیس بهدست در فرودگاه امام خمینی در حال چرخاندن پرچم جمهوری اسلامی بودند تا اوباما پایاش را روی فرش قرمز بگذارد و برای گشودن سفارت آمریکا به ایران بیاید و همانگونه که شیوخ عرب را در آغوش میکشد بوسه بر گونهی احمدینژاد زند. جناب احمدینژاد سرش را میزنی تهش را میزنی در آمریکا ست و دارد با شبکههای مختلف آمریکایی مصاحبه میکند و به دانشگاه کلمبیا ۴۰۰ هزار دلار پول بیزبان این مردم را میدهند(۳) تا حضرت ایشان بروند و ناسزا بشنوند و بیایند آن وقت روشنفکران ایرانی که مثلا مقالهیی جایی نوشتهاند و دو سه هزار دلار دستمزد گرفتند میشوند جیرخوار خارجی!
مردم ایران انزواطلب نیستند آنها میخواهند رابطهیی شرافتمندانه و آزاد و برابر با تمام جهان داشته باشند و این میسر نیست مگر در نظم و نظامی آزاد. اگر آزادی مطبوعات و رسانهها بود پاسدار یهلاقبایی مانند محصولی میتوانست ظرف چند سال میلیاردر شود؟ آیا پورسانتبگیرهای حکومتی میتوانستند اسارتبارترین قراردادهای اقتصادی را امضا کنند و دلارهایی که باید برای رفاه و زندگی بهتر مردم فقرزدهی ایرانی هزینه شود در بانکهای اروپایی و آمریکایی پسانداز شود یا برای خرید خانه و ملک و املاک و سهام هزینه شود؟
جنبش سبز مردم ایران مانند انقلاب بهمن ۵۷ چشم به دولتها و حکومتهای خارجی ندوخته است. مردم به نیروی خودشان و سایر مردم آزادخواه جهان امید دارند. اما چه در انقلاب ۵۷ چه اکنون گروهی که میخواهند برانقلاب و جنبش سوار شوند رو به سوی دولتهای خارجی میآورند. حکومت «حال» را میفروشد و مخالفان قدرتطلب حکومت «آینده» را اما مردم هرگز به هیچ دولت و حکومت و قدرتی چشم ندوختهاند و امید نبستهاند زیرا میدانند هیچ قدرتی به فکر آنان نیست. قدرتها فکر منافع خود هستند و تا حدی به فکر منافع مردم کشور خودشان هستند که بقایشان را تضمین کنند حال مردم هر کشوری هرچقدر قدرتمندتر باشند حکومتها مجبور هستند سهم بیشتری به آنان بدهند.
آزادخواهان جهان باید بدانند هیچ پشت و پناهی به جز خودشان ندارند. «شیطان» و «خدا» دستساز قدرتهاست تا انسانها قدرت و توانمندی خود را فراموش کنند و به قدرتی موهومی وابسته شوند. ما هر کاری که بکنیم کودتاچیان و حکومت تا مغز استخوان فاسد انگ و برچسب خود را به ما میزنند. پس راه خود را برویم و با مردم تمام جهان متحد شویم و از آنان کمک و یاری بخواهیم تا با خلع ید از حکومتی تامینکنندهی منافع شرکتهای بزرگ چند ملیتی هم به کشور خود خدمت کنیم هم به تمام جهان.
در ۲۲ بهمن مردم ایران ایران بار دیگر در خیابانها میآیند تا «آزادی» و «استقلال» را بخواند اما «آزادی» برای آنان به مفهوم «آزاد بودن» برای چپاولکردن نیست و از «استقلال» مفهومی فئودالی و مربوط به دوران استعمار برداشت نمیکنند. «آزادی» یعنی آزادی بیان برای حفظ منافع مردم و استقلال یعنی داشتن دولتی منتخب که تامین کنندهی منافع مردم باشد. دیکتاتوری و وابستگی جدانشدنی هستند. هر چقدر مردمی آزادتر باشند مستقلترند به امید ایران و جهانی آزاد و مستقل.
پانویس
۱- شرکت های ايتاليائی با پشتيبانی دولت ارتش ايران را مجهز میکنند.
۲- تازه آمریکاییها میگویند میخواهند جمهوری اسلامی را تحریم کنند، یعنی در این سی سال ارتباط داشتهاند و حالا که تشت رسوایی رژیم از بام افتاده است خیال تحریم دارند.
۳- سخنرانی ٤٠٠ هزار دلاری احمدی نژاد در نیویورک.
پیوند در بالاترین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.