هیچ کاسه ای زیر نیم کاسه مناظره های تلویزیونی نیست
شنبه، ۲۶ دی ۱۳۸۸، اشتاد روز
عرضم حضور با سعادت شما
این مناظره های تلویزیونی که صدا و سیما راه انداخته باعث ایجاد تردیدها و سوالات زیادی در بین تحلیل گران شده است. بعضی میگویند حکومت ترسیده و دارد فضا را باز میکند. بعضی میگویند اینها سوپاپ است برای آرام کردن و دلخوشی مردم
بعضی هم میگویند این حکومت در داخل خودش هم هزار فرقه است و همه چیز سیاه و سفید نیست. اما من یک نظر دیگری دارم:
من اعتقاد دارم این حکومت اصلا هیچ کارش روی برنامه و حساب و کتاب نیست و همه کارها از بالا تا پایین بصورت رندوم و شیر یا خط انداختن و نذر و نیاز و ختم صلوات و سفره حضرت ابوالفضل و استخاره و دعا و سحر و جادو و جمبل اداره میشود و هیچ تحلیل گری نمیتواند پیش بینی کند فردا چه اتفاقی توی این مملکت خواهد افتاد.
شاید باورتان نشود و خیال کنید دارم طنز می نویسم. نه بحضرت عباس! عین حقیقت است. آخه اگر شما هم مثل من مدتی داخل این جماعت کار اجرایی و مدیریتی کرده باشید بخوبی درک میکنید از چی دارم حرف میزنم.
آقا ما شش ماه روی یک پروژه مهم می نشستیم کار میکردیم. با همه مدیران و رِس روسای مختلف جلسه میگذاشتیم و توافقاتی را تنظیم و تصویب میکردیم. بعد این توافقنامه ها از مراکز بالاتر بصورت بخشنامه صادر میشد. بعد همه مدیران را جمع میکردند و آنها را توجیه میکردند و از آنها میخواستند کارشناسان و مدیران زیر دست خود را نیز توجیه کنند. کارشناسان و دیگر افراد مرتبط ماموریت میگرفتند و با صرف هزینه های زیاد از محل پروژه بازدید میکردند تا کارها با هماهنگی کامل انجام شود
اما بعد از همه این مقدمه چینی ها و آفتابه و لگن چیدن های جور واجور یک دفعه باخبر میشدیم یک سرباز وظیفه جلوی ماشین تیم مهندسی مشاور پروژه را گرفته و نمیگذارد آنها به محل ماموریت خود بروند!
تا شما بیایی از طریق بالا قضیه را حل کنی و آن سرباز را متوجه قضیه کنی دو سال میگذشت و دوران سربازی آن سرباز خنگ تمام میشد و نوبت نفر بعدی میشد.
یا مثلا میدیدی یک دفعه امام جماعت فلان کوره دهات توی خواب یک سیدی را دیده و به او گفته نگذار با احداث جاده آسفالت و عبور آن از کنار مرقد ما یعنی امامزاده روستا معنویت از دل جوانان شما برود. همین خواب حاج آقا بس بود تا همه کاسه و کوزه های یک عده زیادی از مدیران و مهندسان و پیمانکاران بهم ریخته شود.
مثالها زیادند.
بهرحال منظورم این است که این نظام اصلا نظام نیست. یک آش شله قلمکاری است که برای مقابله با اعتراضات و مدیریت بحران نه طرح خاصی دارد و نه استراتژی و نه برنامه. همینطوری سرش را مثل گاو می اندازد پایین و زمین را شخم میزند. گاهی تند میرود گاهی شل.
خلاصه زیاد خودتان را گرفتار کارهای بی حساب و کتاب این حکومت نکنید. کار خودتان را بکنید و گوش به این حرفها ندهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.