۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

نقدی بر آخرین سخنرانی رهبر

در جستجوی اقتدار از دست رفته


آیت الله خامنه ای در آخرین صحبت هایش خطاب به مخاطبانی که از آنها نام نمی برد، گفت: «وقتى مى‌بینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکى از مافى‌الضمیر اوست - آمد توى میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید.» او از خواص -- که باز از آنها نامی نبرد -- خواست «مرز و موضع خود را مشخص کنند... حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند.» بلافاصله پس از انتشار این صحبت ها تحلیلگران و ناظران سیاسی چون همیشه عملیات رمزگشایی از «بیانات» را شروع کردند. گروهی مخاطب را اکبر هاشمی رفسنجانی دانستند و گروهی دیگر مراجع مذهبی. برخی گفتند روی سخن با طیف وسیع تری از سیاستمداران معتدل جمهوری اسلامی است و برخی حتی رهبران جنبش سبز را مخاطب دانستند.

نکته اول در باب سخنان آیت الله خامنه ای این است که روشن تر و واضح تر اینکه تا حال گفته اند، چگونه بگویند؟ اگر هاشمی است که حرف اول و آخر خود را -- چه برای رهبر جمهوری اسلامی چه برای هواداران جنبش سبز -- دویست روز پیش در همان نماز جمعه زد. الحق روشن هم زد: حرف معترضان را گوش کنید. از آسیب دیدگان دلجویی کنید. و ... اگر مخاطب مراجع اند که یا محتاطانه زبان اعتراض گشوده اند یا با سکوتی به مراتب بلندتر موضع را روشن کرده اند. اگر کوبندگان به نعل و میخ اند که شاید بیش از هر کس دیگر آنچه دارند عرضه کرده اند. خریداری اگر نیست، ایشان را چه عذر. اما اگر روی سخن با رهبران جنبش سبز است که به صد زبان خط را کشیده اند، مرز را هم مشخص کرده اند: میزان رای ملت است. و ملاک قانون اساسی است در تمامیت آن. چگونه روشن تر بگویند؟

نکته دوم -- چه بسا مهمتر -- اما اینجاست: مخاطب هر که بود، مطلوب هرچه بود، خطاب بی پاسخ ماند و طلب برآورده نشد. این موردی است که بر خلاف مورد مخاطبان نیازی به گمانه زنی هم ندارد، واقعیتی است موجود که کسی از آن خواص -- هر که بودند -- ندای رهبر را لبیک نگفت. نه مرز تازه ای مشخص شد، نه کسی در «تببن حق» که خواسته شده بود، کوشید. سخنان آیت الله خامنه ای را از راه دعوت بدانیم یا هشدار، نشانه عقب نشینی یا تندروی بیشتر، واقعیت آن است که نه کسانی را جامه دران به سویش روانه کرد نه دیگرانی را هراسان به گوشه راند. مقامی که ورای موقعیت قانونی اش به عنوان شخص اول مملکت، قرار است «ولی امر» باشد، از «وظیفه» سخن گفت و گویی یک وظیفه شناس در میانه نبود. تردید نمی توان کرد: آن اقتدار را لولو برد. خیلی وقت پیش هم برد. از همان نماز جمعه بعد از انتخابات که بانگ آمد «بازی تمام» و پاسخ رفت «تازه گرم شده ایم.»

از این پس آنچه می ماند یا خشونت بی پرواتر و سرکوب گسترده است تا شاید اقتدار -- آن امر ذهنی دیروز -- را عینیت ببخشد، یا اعتراف ناگزیر است به آنکه حکم دیگر نافذ نیست و سکوت شایسته تر. حال دور از ذهن نیست که سیاستمردی کهنه کار چون آیت الله خامنه ای به اینجا که می رسیم به همانی بیاندیشد که بسیاری هواداران جنبش سبز به آن می اندیشند: این راه یا آن راه، دیرتر یا زودتر، پایان راه یک جاست.




در جستجوی اقتدار از دست رفته | ندای سبز آزادی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter