۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

دویست شب گذشت، اما روز نزدیک است

۲۰۰ شب از آخرین روز گذشت. ۲۰۰ شب از روزی که تو را مضروب کردند و صدای شکستن دنده هایت سندی شد بر ستمگری خامنه ای و عمالش گذشت. این ۲۰۰ شب که در زندان اهریمنان بودی، هر ساعتش چه پیکارهایی که در خارج از دیوارهای بتونی اوین بر پا شد و افسوس که نبودی تا رشادت های جوانان این مرز و بوم را ببینی. افسوس که نبودی تا لرزش های ستون های ولایت را ببینی. هر ثانیه این ۲۰۰ شب، اهریمنان از ترس مکافات جنایت هایشان بر خود لرزیده اند. ۲۰۰ شب چشم هایمان گریان بود اما دل هایمان گرم.

ای کاش بودی و میدیدی که در مراسم تشیع پیکر پیر سبزمان، در شهر قم، چگونه ولایت مطلقه فقیه به پایان رسید. ای کاش بودی و میدیدی که حکومت نایب امام زمان، چگونه در روز عاشورا، روی یزید را سفید کرد تا بار دیگر باورت شود که اینان از دین دکانی ساخته اند برای استوار ساختن حکومت شهوانی خود و قدرت را بندگی میکنند.

در این ۲۰۰ شب، دستشان بیش از پیش به خون جوانان ایران آلوده شد. باطن کریه شان، هر روز بیشتر هویدا شد و عجز و درماندگی شان بیشتر آشکار شد، زبونی و فرومایگی شان رسوا .

آری پدر جان، در این ۲۰۰ شب، کاخ ولایت بیشتر در منجلاب طغیان فرو رفت و بوی فساد دستگاه ذایقه چاکران دیروزشان را هم آزرد. ترفند ها زدند، مکرها کردند، اما همه به خودشان برگشت و مصداق آیه ومکرو و مکر الله، الله خیر الماکرین، هر روز بیشترمعنی یافت.

در این ۲۰۰ شبی که نبودی، چیزهای دیگری علاوه بر رای هم دزدیدن. حکومتی که خود را ابرقدرت میدانست و سودای مدیریت جهان را داشت، از ترس مردم به رنگ دزدی روی آورد. حکومت دینی به فلاکتی افتاد که آدرس سایت ها را هم دزدید. رهبر مسلمین جهان برای کشاندن عده ای قلیل برای حمایتش، ساندیس هم پخش کرد. برای ترساندن مردم، با ماشین پلیس، آنان را زیر هم گرفت، تهدید هم کرد، حکم محارب هم داد، اما گویی هر حرکتی فقط عاملی شد در جهت سقوط بیشترش. آنقدر ناتوان شدند که پول رسمیشان شد روزنامه اعتراضی مردم

پدر جان ۲۰۰ شب از زندانی کردنت گذشت، اما بدان که مردم این ۲۰۰ شب، دنیا را زندانی کردند برای جانیان حاکم.

پدر جان، میدانم که در این ۲۰۰ شب چه فشارها بر تو روا نداشتند، چه شکنجه ها که بر تو اعمال نکردند. وقتی سگان گاز گیر در روز روشن و در دوران ماقبل کودتا تو را گاز میگرفتند، خدا میداند که در دخمه هایشان و در دوران کهریزک ها و دوران پس از کودتا چه ها که نمیکنند، اما دل قوی دار که دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت، دائما یکسان نباشد حال دوران.

از پیروزی ما همین بس که مرتضوی جلاد، بوی داروی نظافت را از دور میشنود و عاملین کودتا هرکدام بیمناک که سلطان کدامشان را فدیه بعدی خواهد ساخت تا خشم مردم را فرو نشاند.

پدر عزیزتر از جانم دل قوی دار، اگر چه این دویست شب طولانی بود و هنوز از عمرش باقی است، اما صدای الرحمن ظلمت را میشود از دور شنید. دل قوی دار که شعاع آفتاب در افق میهن پدیدار گشته و شب ظلمت، رفتنی. آیه جاء الحق و زهق الباطل همچون دیگر وعده های سنت های الهی در شرف وقوع است و چه فرخنده سحری خواهد بود، سحر آزادی.

خوشا به حال آنان که با می شرف و مردانگی، شب سیاهی و ظلمت را به مستی تا بامداد آزادی به سر کنن



دویست شب گذشت، اما روز نزدیک است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter