پایگاه خبـری انصارنیوز
فاطمه رجبی - «بودن» و «ماندن» در قدرت، خواه دولت، خواه مجلس و خواه قوه قضائیه، كار سختی است. صداقت و امانتداری، انقلابیگری و استقلالجویی، ایمان و وفاداری، جز «انزوا» و «طرد» از سوی راست و چپ سرنوشتی ندارد. سربازان حقیقی ولایت نه در مجالس حضور حداکثری داشته اند، نه در احزاب، که اصولا حزب راهی برای کسب قدرت است نه مسیری و وسیله ای برای خدمت، و نه در دولت ها چشمگیر بوده اند. سربازان، وفاداران، مؤمنان و معتقدان به ولایت در میان تودهها بوده و خواهندد بود. همین. آنان كه مانند 72 تن یاران اباعبداالله علیه السلام برای «شهادت» آمادهاند. نه برای «ریاست»! واقعاً پیروزی از آن كیست؟
1. اظهار ناتوانی مومن در عرصه سیاست، عین توانایی ایمانی اوست، و اعلان عدم شیفتگی به قدرت، و جدا بودن از حلقههای مافیایی قدرت و ثروت.
2. پارلمانتاریستهای حرفهای، همان راستهای ناراست، همان همیشه در مجلسها، و همان همیشه در قدرتها هستند زیر چتر هاشمی که یا از جبهه برانداز موسوی استقبال میکنند، یا با «تندروی» و بخوانید «انقلابی بودن» مخالفت میورزند، گاه هم اصولگرا میشوند. آنها که با تمام تلاش تاکنون به ریاست مجلس نرسیدهاند، اما یا در هیات رئیسه جای میگیرند، و یا در پائین!؟ به سیاسیکاری مشغول، و برای رسیدن به هدف در سعی بین راست و چپ سرگردان و از صراط مستقیم رویگردان! چون اساسا از رانت خانوادگی وارد قدرت شدهاند و به محفل دائمی قدرت متصلند.
3. رئیس مجلس که اصطلاحا اصولگرا است، اصلاحطلبان یعنی اسلامستیزان، یعنی براندازان، و یعنی کودتاگران لجنی را عزیزتر، و مخلصان و مومنان، و وفادارن به اسلام و انقلاب را بیخاصیتتر و مطرودتر میکند. و این یعنی بر جایگاه «سید ابوالقاسم کاشانی» تکیه زدن! و این را همه ملت لمس میکنند.
4. رئیس مجلس پس از انتشار استعفانامه حسینیان با دفاع جانانه از گستاخی رضایی در همراهی با رووس فتنه و همگامی با کودتاگران اعلام موضع میکند تا بر مثلث قالیباف، لاریجانی، رضایی مهر تایید زده، و آن را در کنار مثلث خاتمی، موسوی و کروبی دو بال یک سیاست خاص بنمایاند.
5. رئیس کمیته دفاع یکی از مدافعان (و شاید طراحان) فتنه است و با تاجران كویتی مینشیند و آدامس توزیع میكند و ... این یعنی «مجلس مدرسها» و «مجلس عصاره فضیلت ملت»، و مجلس در راس امور! البته مجلس هشتم یكی از بهترین مجالس پس از انقلاب است. یادمان باشد مجلس كودتاگر ششم، و مجلس پنجم كه سركردگی اش با فائزه هاشمی بود. البته همین مجلس نیز رئیسش نفری 100 میلیون تومان به نمایندگان بخشید (آنها كه گرفتند) تا به قول خود یك «خانه در جنوب تهران اجاره كنند» و من برایش نوشتم: آیا میدانید جنوب تهران كجاست؟!
6. پولها به جیب هنرپیشهها ریخته میشود، و تصویر با آنها منتشر میشود و هیچكس اخم نمیكند. این یعنی پیدا شدن یك عنصر مجهولالهویهای كه قطعا ماموری از خیمه معاویه است، ولی چرا سوگلی رئیسجمهور گردیده و تامالاختیار، معلوم نیست. باشد تا روزی كه او نیز مانند «موسوی» این سوگلی حزب منحله جمهوری كه 30سال بر گرده مردم و نظام تحمیل شد، پرده از نقاب بردارد و...
7. مساله تعقیب و تهدید و تحقیر و ظلم به بسیج و نیروی انتظامی به بهانه كهریزك! یعنی داغی كه مجددا بر دل ملت نهاده میشود. یادمان نرود شبه كودتای محمد خاتمی در 18 تیر 78 با سركردگی «مریم شانسی» در خیابانها و ظلم نامسلمانانهای كه علیه بسیج و نیروی انتظامی انجام گرفت، و یادمان نرود عاقبت به خیری كودتاگران در گذر از قانون؟! كه همان «مریم شانسی» با لطف و درایت وزیر اطلاعات وقت از كشور خارج شد! و در خارج به عنوان یك دموكراسیخواه در كنفرانسی علیه ایران داد سخن داد، و از این طرف فرمانده جان بر كف و وظیفهشناس «لطفیان» توسط محمد خاتمی این دیكتاتور قانونستیز «خلع درجه» شد و «منزوی» و ...
8. سران فتنه (موسوی، خاتمی و كروبی) محترم و با مصونیت آهنین و در براندازی پرتلاش! هاشمی همچنان رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت، و رضایی در همكاری با موسوی فعال، و حسن روحانی با افاضات نابهنگامش، در صدد «هل دادن هاشمی وسط ماجرا به عنوان حلال مشكلات»! علی مطهری و باهنر در حال رایزنی و كوشش برای «احیای هاشمی و ماموران»، فائزه هاشمی در عاشورا هم مشغول به حسینكشی، و مهدی هاشمی همچنان به «امر پدر» در انگلیس فعال... و به قول پدر «خیالش راحت راحت». آن وقت با اصرار امثال زاكانی، ماموران جان بركف حافظ امنیت، حداكثر به دلیل كوتاهی در واویلای یك كودتای تمامعیار باید محاكمه شوند، اعدام گردند، خلع درجه و خانهنشین و از نانخوردن بیفتند، شاید هم لازم باشد جسدشان را بسوزانند و خاكسترشان را بر باد دهند. آنها مجرمند. زیرا گروهی از محاربین با نظام اسلامی را در حال محاربه در خیابانها، نه در كلاس درس، محل كار، خانه و غیره دستگیر كردهاند، و نتوانستهاند شرایط زندان را مانند گلستانی كه برای عطریانفر یا ابطحی، حجاریان یا نبوی، رمضانزاده یا تاجزاده و دیگر جنایتكاران ایجاد شده برای این گروه، مهیا سازند. مگر نه آن كه «دام کهریزک» که متاسفانه بار دیگر راستها را شکار کرد، چنان داغ شد که پزشک 27 ساله آن «خودکشی کرد» یا «خودکشی شد» مانند سعید امامی!
خدایا! در این نظام اسلامی گویی از یک سوراخ چندبار باید گزیده شویم، و سعدی از دست دوستان فریاد!
9. دفتر مسوولان نظام پر است از کسانی که 180 درجه با رهبری فاصله دارند! و خود آن مسوولان چند درجه؟ نمیدانم! شاید این مسوولان همان بزرگان نظام و استوانههای ساخته شده برای نظام، و چهرههای برجسته میباشند كه در اطلاعیه 17 موسوی، و افاضات حسن روحانی، و دفاع گستاخانه رضایی و حمایت لاریجانی از رضایی، «نقشه جدید محفلش برای بازگشت به قدرت» برملا شده است.
10. حسینیان گفته است: «نمیدانم اگر به كارگیری این افراد چندچهره به مصلحت میباشد، آیا سرخوردهشدن صدها مانند من هم مصلحت این نظام است»؟ میگویم: آری! چرا؟ چون این مجمع تشخیص مصلحت با اعضایی مانند موسوی كودتاگر، رضایی همراه او، مجید انصاری، حسن روحانی، زنگنه، محمد هاشمی و... مصلحت این ملك و ملت را تعیین میكنند، و البته رئیس آن «تعیین كننده اصلی» است.
11. مطلب اصلی آن كه «بودن» و «ماندن» در قدرت، خواه دولت، خواه مجلس و خواه قوه قضائیه، كار سختی است. صداقت و امانتداری، انقلابیگری و استقلالجویی، ایمان و وفاداری، جز «انزوا» و «طرد» از سوی راست و چپ سرنوشتی ندارد. این تجربه 30ساله است و حداقل! بنگرید به حلقههای مافیای قدرت و ثروت و زنان و مردان حاضر در آنها! آنها كه اسطورههای درایت، سیاستمداری، عقلانیت و مدیریت شدهاند، در حالی که سربازان حقیقی ولایت، نه در مجالس حضور حداکثری داشتهاند، نه در احزاب، که اصولا حزب راهی برای کسب قدرت است نه مسیری و وسیلهای برای خدمت، و نه در دولتها چشمگیر بودهاند. سربازان، وفاداران، مؤمنان و معتقدان به ولایت در میان تودهها بوده و خواهند بود. همین. آنان كه مانند 72 تن یاران اباعبداالله علیه السلام برای «شهادت» آمادهاند. نه برای «ریاست»! واقعاً پیروزی از آن كیست؟
12. از صدر اسلام تاکنون همین بوده است. سرنوشت «ابوذر» یک عبرت است و «حجر» همینطور و دیگران در این عرصه نیز. چه کسی به فریاد آنها رسید؟ فریادشان چه قدر خریدار داشت؟ اما کاخ سبز دمشق به عنوان «نماد تمدن اسلامی»، و معاویه به عنوان سیاستمداری مدیر و مدبر و شخصیت برجسته و ...
13. اما نظام ولایی ایران بر محور ولایتفقیه همچنان بر جا و اسلام و تشیع در اثر مجاهدت همین افراد پر درد و رنج، همچنان بالنده و پویا!
مگر در 30سال گذشته سرنوشتمان بهتر از امروز بوده است؟ در دهه اول که می پنداریم دوران طلائیمان بوده، میرحسین موسوی با ماهیتی که امروز در ابعاد فکری، عملی، اعتقادی و سیاسی کاملا بر ملا شد، نخست وزیرمان بوده، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلسمان و رئیس جمهورمان و رئیس مجلس تشخیص مصلحتهایمان، کروبی نماینده و یا رئیس مجلسمان، ناطق نوری، حسن روحانی، سعید حجاریان، بهزاد نبوی و ... تصمیم گیرندگانمان، محسن رضایی فرمانده سپاهمان و محمد خاتمی رئیسجمهور 8 سالهمان، با این وجود نظام، اسلام، تشیع و مردم پایبند به ولایت، این کشور و نظام را زنده، پایدار و رو به پیش نگهداشتهاند! خداوندا! با وجود این همه شرارتها، امداد و عنایت صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را از ما و نظام ما و ولایتفقیه ما دریغ مدار! ان شاء الله.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.