۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

علي مطهری به شريعتمداري: جناب عالی و همفکرانتان چنان از وحدت می‌ترسید که جن از بسم الله + پاسخ کیهان




سرمقاله ی شریعتمداری پیرامون مناظره مطهری و جلیلی

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سرمقاله  روز یکشنبه این روزنامه ضمن اشاره به مناظره پنجشنبه شب علی مطهری و وحید جلیلی در برنامه رو به فردا که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، نسبت به برخی سخنان مطهری واکنش نشان داد. متن سرمقاله کیهان درپی می آید:
آنچه در اين يادداشت نقد مي شود اگرچه بخش هايي از اظهارات آقاي دكترعلي مطهري در ميزگرد تلويزيوني پنج شنبه شب گذشته را نيز شامل مي شود ولي روي سخن با ايشان نيست- و يا بهتر است گفته شود فقط با ايشان نيست- بلكه نگاه اصلي اين يادداشت به كساني است كه از روي غفلت و ساده انديشي و يا به دليل برخي از آلودگي هاي مالي و سياسي و تعصب هاي كور حزبي و جناحي اصرار دارند ستون پنجم شكست خورده و رسوا شده دشمنان بيروني را بار ديگر و در پوشش فريبكارانه «آشتي ملي»! به صحنه باز گردانند و اين دمل چركين را براي فتنه انگيزي و انتشار عفونت در فرصتي ديگر باقي بگذارند و البته، كساني كه براي آگاه سازي برخي از فريب خوردگان تلاش مي كنند، حساب جداگانه اي دارند و سعي آنان انشاءالله كه مشكور است.
دراين وجيزه به چند نمونه از اصلي ترين ادعاهاي جماعت ياد شده كه اين روزها به «شاه» بيت و ترجيع بند گفتمان آنان تبديل شده است اشاره اي گذرا داريم.
1- مي گويند ماجرا از مناظره تلويزيوني آقايان احمدي نژاد و موسوي شروع شد و ادعا مي كنند اگر احمدي نژاد در آن مناظره نامي از آقاي هاشمي رفسنجاني به ميان نمي آورد، كار به اينجا نمي كشيد! خب! بر فرض كه بپذيريم آقاي احمدي نژاد در آن مناظره به خطا رفته است و نبايد نامي از آقاي رفسنجاني به ميان مي آورد. ولي ادعاي مضحك تقلب در انتخابات، دعوت از هواداران براي غائله آفريني و آشوب در خيابان ها، آتش زدن اموال عمومي، حمله به مقر بسيج و پاسگاه پليس، شعار به نفع اسرائيل، حمايت از آمريكا، پاره كردن عكس حضرت امام(ره) و نهايتاً اهانت به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام چه ربطي به مناظره ياد شده دارد؟! اين درحالي است كه سران فتنه در تمامي موارد ياد شده از آشوبگران و غائله آفرينان آشكارا حمايت كرده و حتي اهانت كنندگان به حضرت امام حسين عليه السلام را با كمال وقاحت «مردم خداجوي»! ناميده اند! آيا چنانچه عليه آقاي هاشمي رفسنجاني حرفي زده شود، پاسخ آن، حمايت از اسرائيل و آمريكا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسين(ع) است؟!
2- تمامي شواهد و قرائن و اسناد غيرقابل انكار موجود كه كيهان به مناسبت هاي مختلف بارها به آن پرداخته است، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه سران فتنه در تمامي مراحل از فرمول ديكته شده آمريكا و اسرائيل براي فتنه انگيزي پيروي كرده اند و با جرأت بايد گفت هيچ مرحله اي از مراحل چندگانه حركت سران فتنه را نمي توان آدرس داد كه قبل از انجام آن از سوي مقامات و يا رسانه هاي رسمي آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي به سران فتنه ديكته نشده باشد. بهترين گواه براي اثبات اين ادعا پيش بيني مرحله به مرحله حركت فتنه انگيزان از سوي كيهان است. مراحلي مانند ادعاي تقلب در انتخابات، گزينش يك نماد رنگين، دعوت به آشوب خياباني، خودداري سران فتنه از تن دادن به روش هاي قانوني، نفي مباني نظام و... تمامي اين مراحل قبل از انجام آن از سوي كيهان پيش بيني شده بود. چرا و چگونه؟! پاسخ بسيار ساده و روشن است. براي اين كه مراحل ياد شده پيشاپيش و بي كم وكاست در فرمول «كودتاي مخملي» جرج سوروس- كسي كه آقاي خاتمي دوبار مخفيانه با وي ملاقات داشته است- جين شارپ، مايكل لدين و ساير نظريه پردازان و استراتژيست هاي كودتاي مخملي آمده است. آيا مي توانيد انكار كنيد؟! معلوم است كه نمي توانيد، چرا كه تمامي اسناد آن موجود است بنابراين درباره اين ادعا كه ماجرا از مناظره تلويزيوني آقايان احمدي نژاد و موسوي آغاز شده است فقط مي توان گفت؛ ادعاي مضحك و خنده داري است.
گفتني است وقتي در گرماگرم فتنه، آقاي خاتمي پيشنهاد رفراندوم را مطرح كرد، كيهان طي يادداشتي با عنوان «آقاي خاتمي! پيشنهاد شما يا سفارش مايكل لدين» به سندي اشاره كرد كه نشان مي داد پيشنهاد آقاي خاتمي از سوي مايكل لدين به ايشان ديكته شده است. البته آقاي خاتمي به روي خود نياورد- دقيقاً مانند ملاقات هاي خود با جرج سوروس صهيونيست كه آن را تكذيب كرد!- اما چند روز بعد مايكل لدين در مصاحبه با واشنگتن تايمز كوشيد نظر كيهان را نفي كند، ضمن آن كه اشتراك نظر خود با خاتمي و اين كه پيشنهاد وي قبل از خاتمي مطرح شده است را انكار نكرد!! و باز هم به عنوان مثال، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» دو روز قبل از روز قدس از سوي سايت وزارت خارجه اسرائيل براي روز قدس پيشنهاد شده بود و...
اسناد و شواهد موجود درباره پيروي مو به مو و بي كم و كاست سران فتنه از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و مخصوصا اسرائيلي، به اندازه اي فراوان است كه پرداختن به تك تك آنها مصداق «مثنوي هفتاد من كاغذ» است.
3- مي گويند در ماجراي اخير هر دو سو مقصر بوده اند و افراط گرايي از هر دو طرف صورت گرفته است! و توضيح نمي دهند كه اين دو طرف موردنظر آقايان كدام «دوطرف» هستند؟
الف: آيا دو جناح سياسي درون نظام در مقابل هم قرار گرفته بودند؟! بديهي است كه اين گزينه قابل قبول نيست چرا كه جناح سياسي درون نظام به آموزه ها و مباني نظام حمله نمي كند و عليه اصول و شاخصه هاي ساختاري نظام شعار نمي دهد و... آيا شعار «جمهوري ايراني» به جاي جمهوري اسلامي، نفي اسلاميت نظام نيست؟ آيا ادعاي مضحك تقلب در انتخابات و پذيرش تلويحي سلامت انتخابات - بيانيه شماره 17 موسوي- نفي جمهوريت نظام و حضور بي نظير 85 درصدي و راي 40 ميليوني مردم نيست؟! آيا شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه»! اعلام مقابله با جمهوري اسلامي ايران نيست؟ مگر شعار در حمايت از اسرائيل و آمريكا، پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام، اعلام جنگ با اسلام و خدا و پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نيست؟! از اين روي دو طرف مورد اشاره آقايان را فقط مي توان اينگونه توضيح داد كه در يك طرف، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي - البته با تعدادي اندك و كم شمار- ايستاده اند و در سوي ديگر توده هاي عظيم مردم وفادار به اسلام و امام و انقلاب و رهبري، آيا غير از اين است؟! معلوم است كه نيست. بنابراين آقاياني كه در جايگاه معلم اخلاق مي نشينند و زبان به نصيحت مي گشايند كه هر دو طرف مقصر بوده اند و نسخه آشتي مي پيچند، اولا؛ بايد مشخص كنند كه خودشان در كدام طرف ايستاده اند؟ در جبهه اسلام و انقلاب؟ در اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب؟ و يا اين كه «بي طرف»! هستند؟ در حالت سوم به يقين مي دانند كه «بي طرفي» در اسلام معني ندارد و بي طرف ها چه بخواهند و چه نخواهند در مقابل اسلام و انقلاب ايستاده اند و ثانيا؛ بايد توضيح بدهند كه چگونه مي خواهند ميان اسلام و انقلاب با دشمنان آن وحدت ايجاد كنند؟!... و اين قصه سر دراز دارد.
ب: در حماسه بي نظير- تاكيد مي شود بي نظير طي 30 سال گذشته- روز نهم ديماه كه دشمنان تابلودار و دروغپرداز نظام نيز سرانجام چاره اي جز اعتراف به آن نداشتند، توده هاي چند ده ميليوني مردم را در كدام طرف ارزيابي مي كنند؟ حاميان دولت؟ يا شيفتگان نظام اسلامي؟ مردم اگرچه آقاي احمدي نژاد را با رأي 25 ميليوني خود به ساير نامزدها ترجيح داده بودند ولي آن روز به حمايت از امام حسين(ع)، امام، رهبري و نظام اسلامي به صحنه آمده بودند. چرا كه مي دانستند ماجراي اين روزها، اختلاف دو جناح يا دو سليقه سياسي درون نظام نيست، بلكه گروهي اندك با حمايت بي پرده مالي، تداركاتي و سياسي و اطلاعاتي دشمنان بيروني به مقابله با اسلام، امام حسين(ع)، امام و نظام اسلامي برخاسته اند و مردم براي ابراز وفاداري خود به اين آموزه ها و مباني الهي به صحنه آمده بودند. در تمامي طول تظاهرات چند ده ميليوني آن روز هيچ سخني و شعاري به حمايت از دولت بر زبان ها و پلاكاردها نبود، مردم حتي يك عكس احمدي نژاد را هم با خود حمل نمي كردند. بنابراين بايد از آقايان پرسيد آيا غير از اين است كه دو طرف مورد ادعاي شما دو جناح سياسي نيستند، بلكه در يك سو توده هاي ميليوني وفادار به اسلام و انقلاب و در سوي ديگر گروهي اندك و كم شمار قرار دارند كه عليه اين آموزه ها خروج كرده اند؟!
4- آقايان «ميانجي»! مي گويند هر دو طرف دست به خشونت زده اند!! و توضيح نمي دهند كه اگر عده اي به تحريك سران فتنه و محافل بيگانه به خشونت گرايي، آشوب آفريني، ضرب و شتم مردم، قمه كشي، حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي، آتش زدن اماكن عمومي و اموال ملت، تعرض به نواميس مردم، قتل عابران و ... دست زدند وظيفه نيروهاي انتظامي چيست؟ آيا بايد دست روي دست بگذارند و در مقابل اين آشوب آفريني ها فقط ناظر بي طرف باشند؟! اگر چنين انتظاري داريد چه بخواهيد و بدانيد و چه نخواهيد و ندانيد، از آشوبگري و خشونت عليه مردم حمايت كرده ايد. چرا در اين ميان، به آسايش و آرامش مردم و حفظ جان و مال و نواميس آنها فكر نمي كنيد؟! در كجاي دنيا و با كدام عقل سليم و نگاه دموكراتيك و مردم سالارانه به آشوبگران و برهم زنندگان آرامش و آسايش مردم اجازه غائله آفريني مي دهند؟! پيرزني به كريم خان زند شكايت برد كه حراميان نيمه شب به خانه ام تاخته و اموالم را به غارت برده اند، كريم خان پرسيد؛ چرا خفته بودي كه حراميان فرصت تاخت و تاز پيدا كنند و پيرزن پاسخ داد؛ پنداشتم كه تو بيداري!
5- كداميك از آشوب هاي خياباني را سراغ داريد كه اولا؛ قانوني بوده باشد و ثانياً؛ فتنه انگيزان، آشوبگري و تعرض به جان و مال و نواميس مردم را آغاز نكرده باشند؟! اگر نمونه اي داريد بفرمائيد و اگر نداريد - كه نداريد- شما نيز مانند توده هاي چند ده ميليوني مردم عليه آشوبگران خروش برداريد و چنانچه ميانجي بي طرف! هستيد، جانب بي طرفي حفظ كرده و سكوت كنيد! اگرچه در اين ماجرا، «سكوت هر مسلمان، خيانت است به قرآن».
6- ممكن است گفته شود كه در مواردي نيز برخي از نيروهاي حافظ نظم و آرامش در برخورد با آشوبگران زياده روي كرده اند. كه دراين باره بايد گفت؛ اولا؛ از كجا معلوم اين عده نفوذي نبوده و از جانب سران فتنه و مديريت بيروني فتنه گران ماموريت نداشته اند؟! وقتي كساني كه روزي نخست وزير، رئيس جمهور و رئيس مجلس بوده اند در چنبره دشمنان بيروني به انواع دروغپردازي، صحنه سازي، فتنه انگيزي، قتل، غارت و آشوب آلوده مي شوند، احتمال وجود چند نفوذي دور از انتظار نيست و سابقه نيز داشته است. ثانياً؛ در حالي كه سران فتنه و عوامل اصلي آن علي رغم اثبات جرم و جنايت آزادانه پرسه مي زنند، دستگاه قضايي، سخت ترين برخوردها را با تعدادي از متخلفان چه در نيروي انتظامي و چه در قوه قضائيه داشته است و دستور پي گيري نيز از سوي بالاترين مقام كشور صادر شده است. بنابراين بديهي است كه يك نمونه از اين دست آنهم در مقياسي بسيار كوچك و اندك كه به شدت نيز پي گيري شده است نمي تواند توجيه كننده جنايت آشوبگران باشد. ثالثاً؛ و از همه مهم تر اين كه تخلف مورد اشاره بعد از آشوب و حمله آشوبگران به مال و جان و ناموس مردم صورت گرفته است بنابراين نمي توان از اين تخلفات به عنوان يك سوي ماجرا ياد كرد. ظاهراً بايد اين نكته بديهي نيز براي آقايان توضيح داده شود كه هم رد شدن از چراغ قرمز جرم است و هم بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي، اما، آيا مي توان راننده عبوركننده از چراغ قرمز را با صادركننده فرمان بمباران هيروشيما و ناكازاكي مقايسه كرد و هر دو را در يك سطح و مقياس مجرم تلقي نمود؟! آقايان به كجا مي رويد؟!
7-مي گويند چه اشكالي دارد كه كساني برخي از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند!! كه بايد گفت؛ ولايت فقيه ركن اصيل و تيرك خيمه نظام اسلامي است، بنابراين كساني كه اين ركن اصيل تصريح شده در اسلام و قانون اساسي را ناديده مي گيرند اولا؛ نمي توانند طرفدار نظام باشند، چرا كه نفي قانون اساسي با اعتقاد به نظام در تضاد است. ثانياً؛ نمي توانند پيرو اسلام ناب محمدي(ص) باشند، زيرا، اسلام ناب از فقه آل محمد(ص) ريشه مي گيرد، بنابراين چگونه مي توان حكومتي را تصور كرد كه نام اسلامي داشته باشد، اما، رهبري آن با ولي فقيه، يعني فقيه عادل و آگاه به قوانين اسلامي نباشد؟ ثالثاً؛ ادعاي پيروي اين افراد از حضرت امام(ره) نيز دروغ محض است. آيا اصل ولايت فقيه كه آقايان شعار مرگ بر آن را سر داده اند، از اصول بنيادين خط امام(ره) نيست؟ و آيا مي توانند ادعا كنند كه منظور حضرت امام(ره) از ولايت فقيه، تنها ولايت خود ايشان بوده است؟! بديهي است كه پاسخ منفي است، زيرا در اين صورت بايد بپذيرند حضرت امام(ره) به ادامه نظام جمهوري اسلامي اعتقاد نداشته اند؟! چرا كه آن بزرگوار با تكيه بر مباني عقلي و بديهي اسلام نشان مي دادند، جمهوري اسلامي بدون حضور ولي فقيه در آن، جمهوري اسلامي نيست بنابراين در صورتي كه ادعا شود ايشان ولايت فقيه را منحصر به وجود مبارك خود مي دانستند بايد پذيرفت كه آن امام به حق پيوسته، اعتقادي به ادامه نظام جمهوري اسلامي بعد از رحلت خويش نداشته اند!!
8- از سران فتنه كه ماموريت بيروني دارند و نيز از برخي آلودگان به چرب و شيرين دنيا و گرفتارشدگان در تعصب هاي كور گروهي و جناحي انتظار حق گويي و واقع بيني نمي رود، اما، از كساني كه مي دانيم نيت خير دارند و از آلودگي به دورند، انتظار مي رود ساده انديشي را كنار بگذارند و چشم ها از غبار بشويند تا اهداف اصلي فتنه گران را همانگونه كه هست ببينند. آيا حمله آشكار به اسلام و انقلاب و امام و رهبري و از همه بي شرمانه تر، حمله به امام حسين(ع) را نمي بينند؟! آيا آمريكا و اسرائيل و سلطنت طلب ها و بهائيان و منافقين و همه دشمنان تابلودار اسلام را مشاهده نمي كنند كه به حمايت از فتنه و سران فتنه برخاسته اند؟! جنگ احزاب است با سناريوي صفين، آن روز برخي اين هشدار را درك نمي كردند كه؛
«امروز پاره پاره قرآن به نيزه هاست
فردا سر حسين(ع) كه قرآن پرپر است»
ولي مردم اين روزها به بصيرت دريافته اند اگر فريب پاره هاي قرآن-بخوانيد شال سبز و ادعاي خط امام- بر نيزه ها را بخورند، فردا بايد شاهد سر حسين(ع) بر همان نيزه ها باشند. اما؛ امروز توده هاي عظيم مردم چشم به رهبر دارند و ديديد و مي بينند، همه جا از او به يك اشاره است و از مردم به سر دويدن. اين بار، خيمه معاويه است كه ويران مي شود. خدا كند هيچ مسلماني از اين قافله غافل نماند.
حسين شريعتمداري





جوابیه علی مطهری به کیهان

علي مطهري در پاسخ به سرمقاله منتشره در كيهان كه درباره وي بود، جوابيه ای را براي اين روزنامه ارسال كرد كه اين روزنامه با یک مقدمه و موخره آنرا منتشر نمود.
کیهان: حفظ حرمت استاد شهيد آيت الله مطهري ايجاب مي كرد آنچه را آقاي علي مطهري در مقام پاسخ به يادداشت كيهان فرستاده است، چاپ نكنيم تا روح مطهر آن شهيد بزرگوار از اظهارات ساده لوحانه فرزندش كه انتظار مي رفت نشانه قابل توجهي از آن شهيد جليل القدر داشته باشد، آزرده نشود ولي از سوي ديگر استاد شهيد همه عمر شريف و پربركت خويش را صرف ترويج اسلام ناب محمدي(ص) و مقابله با بدانديشان و كج انديشان و منحرفان كرد و سرانجام نيز جان گرانقدر در همين راه نهاده و به لقاءالله رفت. بنابراين، اگرچه درج جوابيه آقاي علي مطهري و برملا شدن ميزان درك ديني و سياسي ايشان به دليل انتساب وي به استاد شهيد مطهري براي كيهان ناگوار است ولي به فرموده قرآن «ان اولي الناس بابراهيم الذين اتبعوه نزديكترين افراد به حضرت ابراهيم(ع) كساني هستند كه از او پيروي مي كنند» و رابطه سببي با استاد شهيد هنگامي ارزشمند است كه پيروي معنوي از آن شهيد گرانقدر را نيز درپي داشته باشد. و بالاخره با عرض پوزش از ساحت استاد شهيد و بيت شريف ايشان، متن كامل جوابيه آقاي علي مطهري چنين است:

جنگ نفس و جنگ نرم
جناب آقاي شريعتمداري دامت بركاته
مديرمسئول محترم روزنامه كيهان
با اهداء سلام «يادداشت روز» شماره يكشنبه 20 دي ماه آن روزنامه محترم به قلم جنابعالي در رد اظهارات اينجانب در مناظره تلويزيوني اخير را ملاحظه نمودم. نظر به وارد نبودن اين رديه، جهت تنوير افكارخوانندگان محترم كيهان لازم است چند نكته را به عرض برسانم:
1)جناب عالي اين مطلب را كه فتنه اخير با نحوه نامناسب و غيراخلاقي مناظره آقاي احمدي نژاد با آقاي موسوي آغاز شد، رد كرده و آن را يك ادعاي مضحك و خنده دار خوانده ايد. همه مردم ايران شاهد بودند كه آقاي احمدي نژاد در آن مناظره به جاي ارائه برنامه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي خود، به اجراي يك پروژه از پيش تعيين شده پرداخت و با لگدكوب كردن حرمت و آبروي برخي مومنان- كه به گفته معصوم حرمت مومن بالاتر از حرمت كعبه است- درصدد افزايش آراء خود برآمد. اين نكته روشن بود كه شعار عدالت ورزي به عنوان يك ابزار براي غلبه بر حريف استفاده مي شود والا اولا چرا ايشان در چهار سال رياست جمهوري خود به فكر افشاي اين افراد نيفتاد و ثانياً چرا درباره افراد مشابه در ميان حاميان خود سخني نگفت و ثالثاً چرا زماني كه آقاي پاليزدار همين مطالب را مطرح كرد از او حمايت نكرد تا آنجا كه وي به زندان افتاد؟ اين امر هيزم آتش اين فتنه را فراهم كرد و سپس آقاي موسوي با ادعاي تقلب در انتخابات اين هيزم را شعله ور ساخت. سكوت امثال جناب عالي در قبال آن حرمت شكني منجر به حرمت شكني هاي ديگر در روزهاي قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورا شد.
نيازي به مغالطه و خلط مبحث نيست؛ سخن در اين است كه رئيس جمهور زمينه فتنه را فراهم كرد نه اينكه وي عامل همه حوادث بعد از انتخابات است. فتنه بدون زمينه نمي تواند متولد شود و بدون آن مناظره تخم فتنه كاشته نمي شد. اين كجا و آن خود به ناداني زدن كيهان كجا كه «آيا اگر عليه آقاي هاشمي رفسنجاني حرفي زده شود پاسخ آن حمايت از اسرائيل و آمريكا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسين(ع) است؟»! ضمن اينكه در آن مناظره كه شور انتخاباتي بي نظير را به عداوت ميان مردم تبديل كرد طوري القا شد كه تا چندي قبل كشور در دست دزدان بوده و نيروي نجات بخش تنها چهار سال است كه به فرياد آمده است. آيا اين توهين به رهبرفقيد و كنوني انقلاب و دريدن پرده هيبت و حرمت نظام اسلامي نبود؟ بنابراين تنها مساله توهين به آقاي هاشمي مطرح نبود.
2) در اينكه جنگ نرم دشمن عليه انقلاب اسلامي همواره وجود داشته و اخيراً به دليل بهره مندي از ابزارهاي بهتر تشديد شده است ترديدي نيست اما اصرار جناب عالي بر پيروي سران حوادث اخير از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و اسرائيلي، گذشته از ذات خيال پرداز و واقعيت گريز شما، براي فرار از پذيرش مسئوليت اشتباهات فاحش مديران اين بحران است. لذا انصاف و عدالت در قضاوت شما جايي ندارد. بدون شك همان طور كه رهبر انقلاب فرمودند «ظلم بزرگتر توسط كساني انجام شد كه ادعاي تقلب را مطرح كردند» اما نبايد از ظلم كوچكتر كه توسط طرف خودي انجام پذيرفت غافل شويم. جناب عالي و همفكرانتان چنان از وحدت و آشتي مي ترسيد كه جن از بسم الله، زيرا دوست داريد از اين فرصت استفاده نموده و شخصيتهايي را از انقلاب حذف كنيد و فكر مي كنيد ديگر چنين فرصتي به دست نمي آيد. پيشنهاد مي كنم شما و چند نفر ديگر كه علاقه خاصي به شعله ور ماندن آتش اين فتنه داريد براي چند ماهي به يك منطقه مصفا سفر كرده و استراحت بفرماييد و البته هزينه آن را دلسوزان واقعي انقلاب اسلامي خواهند پرداخت، آنگاه خواهيد ديد كه اين فتنه به آساني خاموش مي شود و قوه قضائيه فرصت خواهد يافت تا فارغ از جنجالها به تخلفات سران دو طرف اين بحران قاطعانه رسيدگي كند.
3) تجاهل كرده و سوال نموده ايد اينكه مي گويند «دو طرف مقصر بوده اند، كدام دو طرف؟» و بعد تلاش كرده ايد معترضان قانوني را با اغتشاشگران و هتاكان يكي كنيد و بگوييد يا بايد با اسلام و انقلاب باشيد و يا با هتاكان. روشن است كه دو طرف كدام اند. يك طرف معترضان و منتقدان قانوني هستند كه البته فرصت طلبان و مخالفان اسلام نيز در ميان آنها نفوذ كرده و در پي رهبري اين حركت هستند و طرف ديگر مديران اين بحران. پرسيده ايد طراحان آشتي خودشان در كجا ايستاده اند؟ پاسخ اين است كه آنها در جايگاه سومي در ميان توده هاي چند ده ميليوني مردم و در كنار رهبر قرار دارند و نگران آسيب ديدن فرزند و جگرگوشه شان يعني انقلاب اسلامي هستند.
4) اين سخن بنده را انتقاد كرده ايد كه گفته ام «اگر فردي نظري از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشد به معني خروج او از چهارچوب نظام و اسلام نيست». در اينجا ميان فكر و عمل خلط نموده ايد. فكر و عقيده اگر ريشه اي غير از حقيقت جويي نداشته باشد امري اختياري نيست، برخلاف عمل. به همين جهت ممكن است فردي در موضوعي نسبت به نظر ولي فقيه قانع نشده و نظر ديگري داشته باشد اما چون اصل ولايت فقيه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام كه فردي عليه نظام اسلامي اقدام عملي نكرده است از حوزه نظام و اسلام و ولايت فقيه خارج نشده است.
اينها مسائلي است كه شما به عنوان يك روزنامه نگار بايد به آگاهي بخشي به مردم در اطراف آنها بپردازيد نه اينكه از تحريك عواطف مذهبي مردم بدون اقناع عقلي آنها براي پيروزي بر خصم استفاده نماييد.
بدون اينكه قصد مقايسه در كار باشد بايد گفت مالك اشتر و بسياري از اصحاب خاص اميرالمأمنين(ع) بايد صدها بار شاكر باشند كه كيهان در آن زمان منتشر نمي شد والا آقاي شريعتمداري مطمئناً با همين نوع استدلالها نام مالك اشتر را به دليل اينكه با فرمان اميرالمأمنين(ع) براي عزل ابوموسي اشعري از امارت كوفه مخالفت كرد و حضرت، علي رغم ميل باطني با او موافقت نمود، در ميان مخالفان ولايت علي(ع) ثبت مي كرد! همچنين همه كساني را كه در جنگ احد نظرشان برخلاف نظر پيامبر(ص) جنگيدن با دشمن درخارج از شهر بود ضد رسالت و نبوت اعلام مي نمود! همين طور بود سرنوشت حباب بن منذر يكي از سرداران اسلام كه در جنگ بدر با مكان انتخاب شده توسط پيامبر براي استقرار لشكر اسلام مخالفت كرد در حالي كه رسول اكرم با طيب خاطر استدلال او را پذيرفت و لشكر اسلام را به سوي مكان پيشنهادي حركت داد. بنابراين صرف ابراز رأي مخالف با رأي پيامبر يا امام معصوم هم كسي را ضد رسالت يا امامت و ولايت نمي كند.
طبق تحليلهاي خود جناب شريعتمداري بايد ايشان را از مخالفين ولي فقيه دانست، چرا؟ براي اينكه وي علناً به مخالفت با برخي نظرات ولي فقيه مي پردازد. مثلاً كيهان خوب مي داند كه چنين نيست كه رهبر انقلاب دستور دستگيري سران معترضان را صادر كرده باشند ولي قوه قضائيه سر باز زده باشد. بنابراين آقاي شريعتمداري با اينكه مي داند بازداشت آنان در شرايط فعلي خواست ولي فقيه عادل نيست، هر روز با استفاده از بيت المال به دهها زبان برطبل بازداشت مي كوبد و در جاي قاضي نشسته به كمتر از اعدام هم راضي نمي شود. آيا اين جز مخالفت با نظر ولي فقيه است؟ آيا طبق مباني باطل و با اصطلاحات خود جناب آقاي شريعتمداري ايشان به دليل مخالفت با نظر ولي فقيه به جرگه «دشمنان تابلودار» نظام نپيوسته و با آنان «پالوده» نمي خورد و «پياده نظام دشمن» نشده است؟
مناسب است كه آقاي شريعتمداري براي اثبات ميزان پيروي خود از ولايت، فهرستي از مطالب و مقالات كيهان را كه پس از تأكيد رهبر انقلاب بر «جذب حداكثري و دفع حداقلي» صرفاً در اين مورد به چاپ رسانده منتشر و لااقل نام يك مجذوب را اعلام نمايد. البته كيهان راههاي ديگري هم براي اثبات ولايت مداري خود دارد. مثلاً در قبال صدها مطلبي كه بر لزوم مجازات شديد و سريع سران معترض منتشر كرده- كه بدون شك رسيدگي قانوني به تخلفات آنان امري ضروري است- اگر يكي دو مطلب مستقل در موضوع لزوم پيگيري آنچه دل رهبر انقلاب را «خون» كرد (حمله به كوي دانشگاه) منتشر كرده است يادآوري نمايد.
كثرت مغالطات در مطلب كيهان به حدي است كه براي اهل فكر، روشن و پرداختن به آنها اتلاف وقت است. از جمله اينكه بنده و يا هر كس ديگر كه سخن از آشتي به ميان مي آورد به دنبال «تطهير» سران معترضان است! آشتي هيچ تعارضي با رسيدگي به تخلفات ندارد و تنها راه حل بحران اجراي عدالت در مورد همه است. اگر قرار بر محاكمه است، آقايان موسوي، كروبي و احمدي نژاد بايد به طور همزمان محاكمه شوند گرچه تقصير آنها يكسان نيست.
اگر مردم شريف ايران و به ويژه بسيجيان عزيز به عملكرد برخي افراد رسانه اي در طول ساليان گذشته نگريسته و تأملي در حديث زير نمايند رمز اين مطلب را در مي يابند كه چرا هتاكان دو طرف ماجرا امروز به راه نمي آيند و هر روز جري تر شده و ناآرامي در كشور غذاي روحشان گرديده است.
امام صادق(ع) فرمود: «هركس به منظور عيب جويي و ريختن آبروي مأمني سخن بگويد تا او را از چشم مردم بيندازد خداوند او را از ولايت خويش بيرون كرده و شيطان ولايتش را برعهده مي گيرد.» افراطيون سالهاست كارشان همين است. بنابراين كساني از هر دو طرف كه قصدشان نه حل مسأله و برخورد قانوني با همه متخلفان بلكه ذليل كردن رقباي سياسي در نزد مردم و انجام پروژه زمين زدن اين و آن است به اين آسانيها به راه آمدني نيستند. آري، جناب آقاي شريعتمداري! شما و همفكرانتان جنگ نفس را حل كنيد، مردم جنگ نرم را حل خواهند كرد.
مستدعي است طبق قانون مطبوعات، سطور فوق عيناً در همان صفحه از اولين شماره آن روزنامه محترم درج گردد. قبلاً سپاسگزارم.
با تقديم احترام
علي مطهري

كيهان: پاسخ كيهان به آقاي علي مطهري اگرچه پيشاپيش در يادداشت روز يكشنبه 02/10/88 آمده بود ولي توضيحات بيشتر ايشان درباره اظهارات قبلي خود، بيشتر به عذر بدتر از گناه شبيه است و از اين روي اشاره به نكاتي درباره آن ضروري به نظر مي رسد.
1- از مواردي كه آقاي علي مطهري به جاي استدلال، قلم به ناسزاگويي رانده است صرفنظر مي كنيم و اين پديده را كه عادت افراد بي استدلال است، طبيعي مي انگاريم.
2- اعتراض كرده اند كه چرا ادعاي ايشان درباره آغاز ماجرا از مناظره تلويزيوني احمدي نژاد و موسوي را «خنده دار و مضحك» دانسته ايم و مدعي شده اند كه اهانت احمدي نژاد به هاشمي رفسنجاني آغاز ماجرا بوده است! در اين باره در يادداشت روز يكشنبه توضيح مستدل و مستندي داده ايم و عجيب است چرا آقاي مطهري از كنار اين نكات بديهي به سادگي عبور كرده است كه اولاً؛ فحاشي به احمدي نژاد چند ماه قبل از مناظره كذايي - و حتي از چند سال قبل- آغاز شده و با شدت ادامه داشت تا آنجا كه مطابق اسناد منتشر شده و موجود، طي 4 سال رياست جمهوري احمدي نژاد بيش از 320 هزار مورد تهمت و افتراء عليه رئيس جمهور منتخب مردم از سوي مدعيان اصلاحات- بخوانيد عوامل فتنه- مطرح شده بود. اين اسناد مكتوب و موجود را كه نمي توانيد انكار كنيد.
طرفه آن كه برخي از عوامل اصلي فتنه نيز به اين واقعيت تلخ اعتراف كرده اند و عجيب است كه آقاي علي مطهري كاسه داغ تر از آش شده اند!
ثانياً؛ اگر آقاي مطهري اندكي به خود زحمت بررسي و مطالعه مي دادند به وضوح درك مي كردند كه فتنه اخير از مدتها قبل طراحي گرديده و فرمول آن با صراحت از سوي مجامع رسمي آمريكا و اسرائيل و انگليس به سران فتنه ديكته شده بود و دقيقاً به همين علت بود كه كيهان تمامي مراحل فتنه را پيشاپيش و قبل از اجراي آن پيش بيني كرده بود. امروزه ديگر كند ذهن ترين افراد نيز كمترين ترديدي ندارند كه هدف نهايي سران فتنه، مقابله با اساس انقلاب، نظام جمهوري اسلامي، امام(ره)، رهبري و مباني اعتقادي شيعه بوده است. جناب مطهري! لطفا طفره نرويد و صريحا بفرمائيد كه شعار دادن به نفع اسرائيل و آمريكا، پاره كردن عكس حضرت امام(ره)، اهانت به ساحت مقدس حضرت سيدالشهدا(ع)، آتش زدن اموال عمومي وده ها خيانت و جنايت شرم آور ديگر چه ربطي به دولت و انتخابات و اهانت مورد ادعاي شما به آقاي رفسنجاني دارد؟ راستي جناب مطهري آيا شرم آور نيست كه از كنار اينهمه رذالت عليه اسلام و انقلاب و امام و امام حسين(ع) به آساني مي گذريد؟ آيا به عقيده شما اگر كسي عليه آقاي رفسنجاني حرفي زده باشد، پاسخش اهانت به امام و امام حسين(ع) و حمايت از اسرائيل و آمريكاست؟! ما به جاي شما خجالت مي كشيم!
2- نوشته اند، «اصرار جنابعالي بر پيروي سران فتنه از فرمول ديكته شده استراتژيست هاي آمريكايي و اسرائيلي، گذشته از ذات خيال پرداز و واقعيت گريز شما، براي فرار از پذيرش مسئوليت اشتباهات فاحش مديران اين بحران است»! كه بايد گفت؛ اولا؛ بحران براي سران فتنه و حاميان بيروني و داخلي آنهاست نه براي جمهوري اسلامي ايران كه در راهپيمايي 9 دي نشان داده شد استوارتر و بااقتدارتر از هميشه در ميدان است لطفا؛ بحران سران فتنه، منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل و انگليس و سردرگمي برخي از ساده انديشان كج فهم كه بعد از حماسه 9 ديماه دچار سرگيجه شده اند را به حساب نظام نگذاريد. ثانيا؛ كيهان براي اثبات وابستگي سران فتنه به آمريكا و اسرائيل صدها سند غيرقابل انكار ارائه كرده است، جنابعالي كداميك از آنها را نفي مي كنيد؟ سران فتنه با آنهمه حمايت مالي و تبليغاتي و هزاران سايت و نشريه تاكنون نتوانسته اند كمترين خدشه اي به اين اسناد وارد كنند. شما كه جاي خود داريد!
3- نوشته است، اعتراض كنندگان «منتقدان قانوني»! هستند و توضيح نداده اند كه آيا آشوب و آتش افروزي و قتل و آتش زدن قرآن و مسجد و پاره كردن عكس حضرت امام و اهانت به امام حسين عليه السلام و... را قانوني! مي دانند؟! و از پاسخ به اين سؤال منطقي كيهان نيز طفره رفته اند كه خود جناب علي مطهري در كدام طرف ايستاده است؟!
4-به اين سخن خود كه گفته بود «اگر فردي نظري از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشد به معني خروج او از چارچوب نظام اسلام نيست» اشاره كرده و نوشته است «ممكن است فردي در موضوعي نسبت به نظر ولي فقيه قانع نشده و نظر ديگري داشته باشد، اما چون اصل ولايت فقيه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام كه فردي عليه نظام اسلامي اقدام عملي نكرده است از حوزه نظام و اسلام و ولايت خارج نشده است» دراين باره قبلاً توضيح داده ايم و اينجا فقط بايد گفت؛ آيا سران فتنه طي چندماه اخير عليه نظر ولي فقيه و عليه اسلام و انقلاب و نظام دست به هيچ اقدام عملي نزده اند؟! چگونه مي توانيد انبوهي از اقدام عملي سران فتنه عليه اسلام و نظام و ارزش هاي انقلاب و امام و... را ناديده بگيريد و بعد، چنين فتوايي صادر بفرمائيد! جل الخالق!! ايشان در ادامه براي اثبات نظر خود به قياس مع الفارق پرداخته و پرسيده است آيا مالك اشتر به دليل اين كه با فرمان اميرالمومنين(ع) براي عزل ابوموسي اشعري از امارت كوفه مخالفت كرد، مخالف حضرت علي(ع) بوده است؟ كه بايد گفت آيا جناب مالك اشتر بعد از صدور فرمان حضرت اميرعليه السلام باز هم با آن فرمان مخالفت كرده و به آشوب و غائله و آتش زدن اموال عمومي و همراهي با دشمنان اسلام و... دست زد؟! به قول ملاي رومي «از قياسش خنده آمد خلق را».
5- به فرمايش رهبرمعظم انقلاب درباره جذب حداكثري و دفع حداقلي اشاره كرده و پرسيده اند كيهان تا چه اندازه به اين دستورعمل كرده است؟ كه در پاسخ بايد گفت؛ آيا مقصود رهبرمعظم انقلاب، جذب منافقان، بهايي ها، سلطنت طلب ها و ستون پنجم آنها در داخل كشور و يا جذب موساد و سيا و اينتلجنت سرويس و ... بوده است؟! كه حضرتعالي براي دفاع از آنها سينه سپر كرده ايد؟! و مگر غير از اين است كه كيهان در مقابل اين جماعت فتنه گر و ستون پنجم دشمن ايستاده و ماهيت آنها را با ارائه اسناد غيرقابل انكار، افشا كرده است؟! اگر غير از اين است بفرمائيد! چرا آسمان و ريسمان مي كنيد؟! وانگهي؛ مگر همه اين جماعت در مقابل توده هاي چندده ميليوني روز 9 ديماه يك اقليت ناچيز و فوق العاده اندك نيستند؟ بنابراين نفي آنها همان دفع حداقلي در مقابل حمايت از توده هاي عظيم مردم است. آيا غير از اين است؟ راستي جناب مطهري، چه اصراري داريد كه از اين گروه اندك و فتنه جو كه بي اعتقادي خود به انقلاب و امام و ائمه اطهار عليهم السلام را فرياد كرده اند، حمايت كنيد؟
6- پيشنهاد كرده است كه شريعتمداري و ساير همكارانش «براي چند ماهي به يك منطقه مصفا سفر كرده و استراحت بفرمايند و البته هزينه آن را دلسوزان واقعي انقلاب اسلامي خواهند پرداخت، آنگاه خواهيد ديد كه اين فتنه به آساني خاموش مي شود»!
در پاسخ به پيشنهاد آقاي مطهري بايد گفت: قبل از شما نيز بسياري از كساني كه جنابعالي امروزه سنگ حمايت آنها را به سينه مي زنيد از اينگونه رشوه ها به كيهان پيشنهاد كرده بودند ولي «ما آبروي فقر و قناعت نمي بريم» و گردش و خوشگذراني در نقاط خوش آب و هوا ارزاني كساني باد كه به قول حضرت امير عليه السلام «دينهم دنانيرهم»! ما مي دانيم كه حضرتعالي شخصي ساده زيست و اهل دقت در حلال و حرام هستيد و البته بسيار ساده لوح و كج فهم. بنابراين كاش مي فرموديد كه پيشنهاد اين رشوه را چه كسي به شما ديكته كرده است؟! مواظب باشيد رشوه اي كه به كيهان پيشنهاد كرده ايد از 400 ميليون دلار بودجه اي كه خانم هيلاري كلينتون - يا مطابق ديدگاه موسوي «خانم هيلاري سادات كلينتون»!- از اختصاص آن براي مقابله با اسلام و انقلاب و امام و رهبري خبر داده بود، نباشد!
راستي پيشنهاد شما چقدر با آرزوي ديرينه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب و امام(ره) كه همه روزه از رسانه هاي تحت سلطه خود فرياد مي زنند شبيه است؟!
7- و بالاخره يادداشت كيهان خطاب به سران فتنه بود و در آن فقط اشاره اي به اظهارات شما شده بود ولي متاسفانه جنابعالي احتمالا بي آن كه بخواهيد و از روي بي دقتي در نقش سخنگوي سران فتنه ظاهر شده ايد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter