
در پی فاش شدن طرح تحریک آمیز سپاه برای بستن خیابان آزادی در روز 22 بهمن، فشار جناحهای داخلی حاکمیت برای جلوگیری از رفتارهای تشنج آفرین سپاه در این روز فزونی گرفته و در عین حال جزئیات بیشتری از طرح مذکور آشکار گردیده است.
بیانیه های رهبران جنبش سبز و تشکلهای اصلاح طلب و دعوت آنها از مردم برای حضور گسترده و میلیونی در روز 22 بهمن برای طرح مسالمت آمیز خواسته هایشان، همچون پتکی بر سلسله اعصاب کودتاچیان نشست و محاسبات آنها را بر هم زد.
برآورد حکومت این بود که میرحسین و کروبی و سایر رهبران جنبش سبز، همچون راهپیمائی اعتراضی روز عاشورا، از صدور اعلامیه و دعوت علنی مردم به مشارکت در راهپیمائی 22 بهمن اجتناب نموده و بویژه تهدیدهای علنی رهبر در خصوص اینکه «خواص» باید موضع خود را صریحاً روشن نمایند، در مرعوب کردن آنها تأثیر داشته و مانع از موضع گیری علنی آنها گردد.
بعد از حوادث عاشورا، جنبش سبز بدون لغزش بسمت سازشکاری، فرصتی را برای تغییر رفتار در اختیار حکومت گذاشت تا ادعای میانه روهای داخل حکومت مبنی بر راهگشا بودن میانجیگری آنها محک زده شود. ولی همانگونه که یک چاه عفونت را نمی توان با چند قطره عطر خوشبو کرد، حکومتی که فساد و استبداد در آن نهادینه شده است را نیز نمی توان با مذاکره و منطق بر سر عقل آورد.
استراتژی نهایی حکومت در برابر جنبش سبز، نابود ساختن آن است، آرزویی که به آن نخواهد رسید. مانع اصلی و عمده بر سر راه مردم ایران نه سپاه است و نه دولت کودتا، بلکه مهمترین دشمن این ملت شخص خامنه ای است. وی خود نیز بر این باور است که منصوب خدا بر روی زمین بوده و بی نیاز از مشروعیت مردمی. خامنه ای سخن پراکنی های پی در پی مقامات حکومتی در این رابطه را می شنود و هیچگاه به این تئوری دروغین و ضددینی اعتراض نکرده است، هرگز حتی به کنایه هم نگفته است که منصوب خدا نیست و نباید چنین نسبتهای زشتی را به خدا داد. وی خودش کاملاً موافق و طرفدار نظریه انتصابی بودن ولی فقیه از جانب خداست.
خامنه ای با عمامه مشکی پای صحبتهای کسل کننده باصطلاح «دلسوزان نظام» می نشیند و در انتها به آنها می گوید که نگران نباشند «حکومت تدبیر دارد» و سپس در اطاقی دیگر با عمامه قرمز و لبانی خندان با نظامی ها و امنیتی ها خوش و بش می کند و به آنها می گوید که نگران نباشند «حکومت قدرت دارد».
تنها مشکل این «خدای زمینی» این است که مردم ایران نه به «تدبیر» او اهمیتی می دهند و نه از «قدرت» وی هراسی دارند.
سپاه هم بازیچه دست دیکتاتور است و بجز معدودی سرداران رده بالایی که سر در آخور ولایت دارند و درآمدهای میلیاردی، پرسنل آن دارند درگیر بازی خطرناکی می شوند که سرانجامی شوم خواهد داشت. بستن خیابان آزادی و ممانعت از راهپیمائی مردم، روی نقشه و در ستادهای طراحی سپاه، امری بسیار ساده و عملی، ولی در صحنه واقعی غیرممکن و فاجعه آمیز خواهد بود.
سپاه نه سازمان و نه سخت افزار و نه تجربه جنگ شهری را دارد و پایتخت کشور نیز محل مناسبی برای تمرین و تجربه اندوزی نیست بخصوص در روز 22 بهمن!
چنانچه سپاه بخواهد متکی به تجهیزات ضد شورش در مقابل مردم بایستد که اثربخشی آن در روز عاشورا مشخص گردیده است و فرقی نمی کند که باطوم و گاز اشک آور دست پرسنل نیروی انتظامی باشد یا دست پرسنل سپاه. اگر هم به خودروهای ضد شورش چینی دل خوش کرده اند باید بدانند که این خودروها بتنهایی کاربردی ندارند و تنها در کنار یک گارد ضد شورش مجهز و آموزش دیده کارایی خواهند داشت که سپاه فاقد آن است. تنها راه باقیمانده این است که اسلحه بر روی مردم بکشند و اینجاست که فاجعه شروع خواهد شد.
شرایط کنونی با بهمن 57 بسیار متفاوت است، در آن ایام مردمی فاقد تجربه نظامی، همینکه چند قبضه سلاح بدستشان افتاد جنگ خونینی را با قوای نظامی آغاز نمودند و ظرف 3 روز به پیروزی رسیدند، ولی اینک هزاران فرمانده زمان جنگ و رزمنده باتجربه در میان مردم و در صف مقابل شما هستند. توسل به سلاح گرم در روز 22 بهمن، نوعی خودکشی محسوب می شود. مطمئن باشید مردم خشمگین براحتی پرسنل فاقد روحیه و انگیزه شما را خلع سلاح خواهند کرد و حوادث پس از آن در کنترل حکومت نخواهد بود.
«عمامه قرمزی» را نادیده گرفته و سرنوشت خودتان را با وی گره نزنید. بدانید هنگامی ارزش و امنیت خواهید داشت که در کنارمردمتان باشید. این مردم فقط می خواهند صدایشان شنیده شود و قصد دارند بسیار صلح جویانه و آرام در روز 22 بهمن راهپیمائی کنند. هیچگونه تعرضی به کسی نکرده و هیچگونه تعرضی را نیز تحمل نخواهند کرد.
بیانیه های رهبران جنبش سبز و تشکلهای اصلاح طلب و دعوت آنها از مردم برای حضور گسترده و میلیونی در روز 22 بهمن برای طرح مسالمت آمیز خواسته هایشان، همچون پتکی بر سلسله اعصاب کودتاچیان نشست و محاسبات آنها را بر هم زد.
برآورد حکومت این بود که میرحسین و کروبی و سایر رهبران جنبش سبز، همچون راهپیمائی اعتراضی روز عاشورا، از صدور اعلامیه و دعوت علنی مردم به مشارکت در راهپیمائی 22 بهمن اجتناب نموده و بویژه تهدیدهای علنی رهبر در خصوص اینکه «خواص» باید موضع خود را صریحاً روشن نمایند، در مرعوب کردن آنها تأثیر داشته و مانع از موضع گیری علنی آنها گردد.
بعد از حوادث عاشورا، جنبش سبز بدون لغزش بسمت سازشکاری، فرصتی را برای تغییر رفتار در اختیار حکومت گذاشت تا ادعای میانه روهای داخل حکومت مبنی بر راهگشا بودن میانجیگری آنها محک زده شود. ولی همانگونه که یک چاه عفونت را نمی توان با چند قطره عطر خوشبو کرد، حکومتی که فساد و استبداد در آن نهادینه شده است را نیز نمی توان با مذاکره و منطق بر سر عقل آورد.
استراتژی نهایی حکومت در برابر جنبش سبز، نابود ساختن آن است، آرزویی که به آن نخواهد رسید. مانع اصلی و عمده بر سر راه مردم ایران نه سپاه است و نه دولت کودتا، بلکه مهمترین دشمن این ملت شخص خامنه ای است. وی خود نیز بر این باور است که منصوب خدا بر روی زمین بوده و بی نیاز از مشروعیت مردمی. خامنه ای سخن پراکنی های پی در پی مقامات حکومتی در این رابطه را می شنود و هیچگاه به این تئوری دروغین و ضددینی اعتراض نکرده است، هرگز حتی به کنایه هم نگفته است که منصوب خدا نیست و نباید چنین نسبتهای زشتی را به خدا داد. وی خودش کاملاً موافق و طرفدار نظریه انتصابی بودن ولی فقیه از جانب خداست.
خامنه ای با عمامه مشکی پای صحبتهای کسل کننده باصطلاح «دلسوزان نظام» می نشیند و در انتها به آنها می گوید که نگران نباشند «حکومت تدبیر دارد» و سپس در اطاقی دیگر با عمامه قرمز و لبانی خندان با نظامی ها و امنیتی ها خوش و بش می کند و به آنها می گوید که نگران نباشند «حکومت قدرت دارد».
تنها مشکل این «خدای زمینی» این است که مردم ایران نه به «تدبیر» او اهمیتی می دهند و نه از «قدرت» وی هراسی دارند.
سپاه هم بازیچه دست دیکتاتور است و بجز معدودی سرداران رده بالایی که سر در آخور ولایت دارند و درآمدهای میلیاردی، پرسنل آن دارند درگیر بازی خطرناکی می شوند که سرانجامی شوم خواهد داشت. بستن خیابان آزادی و ممانعت از راهپیمائی مردم، روی نقشه و در ستادهای طراحی سپاه، امری بسیار ساده و عملی، ولی در صحنه واقعی غیرممکن و فاجعه آمیز خواهد بود.
سپاه نه سازمان و نه سخت افزار و نه تجربه جنگ شهری را دارد و پایتخت کشور نیز محل مناسبی برای تمرین و تجربه اندوزی نیست بخصوص در روز 22 بهمن!
چنانچه سپاه بخواهد متکی به تجهیزات ضد شورش در مقابل مردم بایستد که اثربخشی آن در روز عاشورا مشخص گردیده است و فرقی نمی کند که باطوم و گاز اشک آور دست پرسنل نیروی انتظامی باشد یا دست پرسنل سپاه. اگر هم به خودروهای ضد شورش چینی دل خوش کرده اند باید بدانند که این خودروها بتنهایی کاربردی ندارند و تنها در کنار یک گارد ضد شورش مجهز و آموزش دیده کارایی خواهند داشت که سپاه فاقد آن است. تنها راه باقیمانده این است که اسلحه بر روی مردم بکشند و اینجاست که فاجعه شروع خواهد شد.
شرایط کنونی با بهمن 57 بسیار متفاوت است، در آن ایام مردمی فاقد تجربه نظامی، همینکه چند قبضه سلاح بدستشان افتاد جنگ خونینی را با قوای نظامی آغاز نمودند و ظرف 3 روز به پیروزی رسیدند، ولی اینک هزاران فرمانده زمان جنگ و رزمنده باتجربه در میان مردم و در صف مقابل شما هستند. توسل به سلاح گرم در روز 22 بهمن، نوعی خودکشی محسوب می شود. مطمئن باشید مردم خشمگین براحتی پرسنل فاقد روحیه و انگیزه شما را خلع سلاح خواهند کرد و حوادث پس از آن در کنترل حکومت نخواهد بود.
«عمامه قرمزی» را نادیده گرفته و سرنوشت خودتان را با وی گره نزنید. بدانید هنگامی ارزش و امنیت خواهید داشت که در کنارمردمتان باشید. این مردم فقط می خواهند صدایشان شنیده شود و قصد دارند بسیار صلح جویانه و آرام در روز 22 بهمن راهپیمائی کنند. هیچگونه تعرضی به کسی نکرده و هیچگونه تعرضی را نیز تحمل نخواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.