۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

شکوه میرزادگی: بدترین نوع دیکتاتوری، دیکتاتوری مذهبی است

سی و یک سال از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ می‌گذرد و اینک در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی، بسیاری از موافقان و مخالفان حکومت ایران خود را برای شرکت در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن آماده می‌سازند.

در این روزهای پرتنش با برخی روزنامه نگاران سرشناس به گفت و گو نشسته ایم و از آنها خواسته ایم تا پلی به گذشته بزنند و دیروز و امروز را در ترازوی مقایسه بسنجند.

از شکوه میرزادگی، نویسنده، ناشر، کوشنده در زمینه نگهداری میراث فرهنگی و مسئول امور اجرایی بنیاد پاسارگاد در باره تفاوت پوشش رسانه‌ای ۳۱ سال پیش و امروز در ایران پرسیده‌ایم؛

شکوه میرزادگی: من فکر می‌کنم که کاملاً متفاوت است. گذشته از اینکه ما در آن زمان در دوران قبل از اینترنت زندگی می‌کردیم، یعنی چیزهایی را که به ما می‌رسید، به مردم می‌رسید، کاملاً متفاوت و خیلی کم بود، و خواست مردم بر اساس این کمیت که به آنها می‌رسید، طبعاً کمتر هم بود، اما دو نکته بسیار مهم است که تفاوت آن دوره را با این دوره از نظر رسانه ای نشان می‌دهد؛ مهم ترین آن، خط قرمزهاست. ما در آن زمان هم، به عنوان روزنامه نویس، خط قرمز داشتیم. اما خط قرمزهای ما خیلی کم بود. برای اینکه ما یک حکومت دیکتاتوری داشتیم اما حکومتی مدرن و امروزی بود که سعی می‌کرد خودش را شکل جامعه متمدن کند.

خط قرمزهای ما مشخص بود. یعنی ما مثلاً می‌دانستیم که نباید به خانواده شاه بد و بیراه گفت. ما می‌دانستیم که نباید مثلاً به مذهب فحش داد. می‌دانستیم که از چریک‌ها نباید حمایت کرد. بسیاری از اینها در قانون اساسی هم بود. اینکه به مذهب نباید بد بگویند یا از چریک‌ها نباید حمایت کنند، چیزهایی بود که در قانون اساسی هم بود. اما خط قرمزهای اکنون آنقدر زیاد است که در واقع راه بندان است.

یعنی از هیچ راهی نمی‌توانید قدم بگذارید و با مردم روراست باشید. از انتقاد از فلان امام جمعه تا گفتن خبرهایی که مثلاً مربوط به میراث فرهنگی و محیط زیست است، بد گفتن به سلاح هسته ای... یعنی شما راجع به هیچ چیزی نمی‌توانید بد بگویید. مثلاً در آن زمان طبعاً نمی‌شد از آمریکا بد گفت چون آمریکا متحد ایران بود یا به قول بعضی‌ها استقلال ما را در خطر می‌انداخت، که البته من اینگونه فکر نمی‌کنم. ولی اکنون ما گرفتار همه چیز هستیم. شما ببینید در این تظاهرات، مردم، کسانی که به روسیه فحش دادند، دستگیر شدند.

کسانی که گفتند خرج ما کنید قبل از اینکه خرج فلسطین کنید، دستگیر می‌شوند، مجازات می‌شوند، شکنجه می‌شوند و امثالهم. یعنی این تفاوت آنقدر زیاد است که مثل تفاوت قرون وسطی و قرن حاضر است.

خانم میرزادگی، اگر می‌شود فضای سیاسی و اجتماعی سی و یک سال پیش را با فضای امروز جامعه ایران مقایسه کنید.

سالیان پیش در جوانی‌هایم مقاله ای خواندم از لویی آراگون؛ ترجمه ای از یکی از مقالات مشهورش بود که راجع به فاشیزم نوشته بود. نتیجه گیری که در این مقاله کرده بود این بود که بدترین نوع فاشیزم، فاشیزم مذهبی است.

من الان فکر می‌کنم که بدترین نوع دیکتاتوری، دیکتاتوری مذهبی است. در یک فضای دیکتاتوری مذهبی چون روی سخن ما با قانون نیست و قانون طرف ما نیست، مردمان نیستند که طرف ما باشند، منطقی وجود ندارد که طرف ما باشد، فقط کسانی که خودشان را نمایندگان خدا می‌دانند، می‌توانند هر چیزی و هر خواستی را که دارند به نام خدا بر ما تحمیل کنند و ما را تحت فشار قرار دهند، طبعاً وضعیتی که اکنون وجود دارد، همان‌طور که در ارتباط با رسانه‌ها گفتم، هرنوع انتقادی در رسانه‌ها می‌تواند بر خورد به یک جایی که اینها می‌گویند مذهب. به نظر من شرایط اکنون اصلاً قابل مقایسه نیست.

من به عنوان یک منتقد حکومت سابق دارم این حرف‌ها را می‌زنم. همانطور که گفتم تفاوت بین قرون وسطی و اکنون است، یعنی یک دیکتاتوری قرون وسطایی و دیکتاتوری که امروز وجود داشته باشد. نه، این اصلاً قابل مقایسه نیست و وضعیتی که اکنون هست، من فکر نمی‌کنم به جز دو سه کشور در سراسر دنیا، مردمان آن گرفتار چنین وضعیتی باشند که مردمان ما هستند.

در این سه دهه مسائل مهمی روی داده است. کدامیک از این مسائل، چه خاطره ای، چه موضوعی ذهن شما را بیشتر به خودش مشغول کرده؟

یکی از زیباترین خاطراتی که دارم از تصاویری است که از این روزها و ماه‌های اخیر دارم. از میان این تصاویر، تصویری هست که زنانی درست همسن من، کسانی که دوره ما یعنی جوانی ما که انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد... اینها ایستاده اند و دیواری گوشتی درست کرده اند در مقابل جوان‌های دختر و پسر و روبه‌رویشان پاسدارانی هستند با کلاه خود و لباس‌های هراس انگیز که می‌خواهند حمله کنند. این زنها و این انقلابیون دیروز و حامیان آزادی و سبزی و زیبایی امروز ایستاده بودند و نمی‌گذاشتند که اینها نزدیک بشوند به جوان‌هایشان. این تصویر به نظر من زیباترین چیزی بوده که من ظرف این سی سال گذشته دیده‌ام.

نظرات
توسط: همایون از: پرتغال
۱۶ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۵:۴۱
با درود بانو میرزادگی گرامی
مشکل و سبب اصلی بدبختی مردم ایران و اکثر کشورهای جهان، دین های ابراهیمی یعنی:سه دین کلیمیت، مسیحیت و اسلام است. که گفتن این جمله حتی در رسانه ای چون رادیو فردا نیز ممنوع است. ما باید بدون ترس و یا نفرت از این دینها، این خط ممنوعیت را بشکنیم و دوره ی رنسانس اسلام را از ایران آغاز کنیم، این دین مانند دین مسیحیت پیش از رنسانس، ابزار پس ماندگی بشریت و کانون تولد جنگهای آینده است.
با سپاس از روشنگری شما
همایون

توسط: حافظه تاریخ از: لنگرود
۱۵ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۹:۵۹
فاشیزم و دیکتاتوری و حتی جمهوری در خود معنای خاص و مشخصی را بیان میکنند و تاحدودی جزو اسامی معنی دار هستند.دادن پسوند و یا پیشوند باسامی معنی دار، از اصل ماهیت واقعی آن نه کم میکند و نه هم زیاد. دیکتاتوری و رژیمهای فاشیستی خوب نداریم که نوع بهترین آنرا آرزو کرد.باور کنید استقرار «دیکتاتوری پرولتاریا» بدون معنای ذات دیکتاتوری قادر به حفظ نظام قدرت طبقه بر جامعه نیست.نظامهای دیکتاتوری حاکم در دنیای امروزی از زوایای مختلف بینشی سرچشمه میگیرند دارای عملکرد مشترک هستند.


توسط: سهراب
۱۵ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۶:۲۰
خانم میرزادگی! آیا دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران یکشبه از آسمان به زمین آمد یا حاصل حکومت اسلامزده دیکتاتوری پهلوی بود که روشنفکران لاییک ایرانی را شکنجه و کشتار میکرد و روحانیون را حمایت؟

توسط: shekveh از: afghanestan
۱۴ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۷:۱۱
نوع کمونیستی از ان هم بدتر است . استالین و پولپوت و مائو بیشتر کشتند و شکنجه کردند یا خمینی و خامنه ای ؟
آزادی اظهار نظر در کوبا و کره شمالی بیشتر است یا همین دیکتاتوری خامنه ای ؟

توسط: Sayeh
۱۴ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۷:۰۰
مارکس بسیار درست می گفت : " دین افیون توده هاست" . اعتقادات دینی در ایران، اتحاد مردم را از بین برد به خصوص که حکومت هم با ادعای دینی خواست برای مردم نسخه بپیچد. از دوستان روشنفکرم می خواهم که با کار بر روی اذهان همه ی کسانی که در دسترستان قرار دارند این موضوع را روشن کنید که برای انسان برجسته بودن و یا برای حکومتی مردمی داشتن، هیچ نیازی به توسل جستن به دین خاصی نداریم. البته فرد فرد انسانها می توانند با داشتن هر گونه اعتقادی به طور فردی برای خود، به آرامش برسند ولی هیچ مذهبی نباید بر مردم حکومت کند. بیاییم به یاری یکدیگر دست از بحثهای بیهوده پیرامون برتری اعتقاد یا مذهبی خاص برداریم و برای دردهای مشترکمان که دردهایی فرادینی هستند مثل " عدالت سیاسی و اقتصادی، آزادی بیان و عقیده و ... مبارزه کنیم و در ایران فردایی که می خواهیم بسازیم از تک صدایی بپرهیزیم.

توسط: ایرج رشتی از: آلمان
۱۴ ۱۱ ۱۳۸۸ ۱۵:۱۳
خانم میرزادگی عزیز "دیکتاتوری مذهبی" درست است ولی بنظرم کافی نیست. این رژیم در تئوری و در عمل یک رژیم فاشیستی مذهبی است, آپارتاید جنسی یکی از مشخصاتش هست. خودی و غیر خودی هم که ریشه در ایدیولوژی اسلامی دارد( بقیه کافرند). این دو جوان نازنین را که بی دلیل هفته پیش اعدام کردند, عمل کرد طالبانی و چهره زشت توحش اسلامی ( فاشیستی) را بنمایش گذاشتند.
مثل همیشه شاد باشید





شکوه میرزادگی: بدترین نوع دیکتاتوری، دیکتاتوری مذهبی است - � 2010تمام حقوق این وب‌سایت بر اساس قانون کپی‌رایت برای رادیو فردا محفوظ است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter