۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

کمی عقلانیت

الف- تکلیف خاتمی که معلوم است؛ معامله گر است و دروغ گو و شارلاتانی که ۸ سال مردم را فریب داد تا نظام را حفظ کند و حالا باز هم دارد به همان روش ادامه می دهد.موسوی هم که از خود همین هاست.حالا که او را از ورود به قدرت منع کرده اند دارد انتقام می گیرد.چطور آن سال ها یادش نبود به ظلم اعتراض کند؟ کروبیهم که ول معطل است.از همین هاست که یک روز به نعل می زند و یک روز به میخ.خلاصه ی کلام آن که آهای مردم گول این سه نفر را نخورید.از خود حکومتی ها هستند و دنبال حفظ نظام که برای شما کوچک ترین ارزشی قائل نیستند.... چه گفتی؟ در این چند ماه کلی مصیبت دیده اند؟ نه بابا همه فریب بود تا شما ها را خر کنند.تازه دیده باشند نوش جانشان.حقشان بوده.تلافی آن همه سال که به ما دروغ گفتند.... من نمی دانم، فقط حواستان باشد خر نشوید که باز هم گولشان را بخورید.دیدید که خاتمی سه ماه قبل که ما داشتیم توی خیابان کشته می شدیم به بعضی نامه نوشته و قربان و صدقه رفته و التماس کرده که مورد عفو قرار بگیرند.موسوی هم که ماه قبل آن بیانیه ۱۷را داد و کودتاگران را به رسمیت شناخت.کروبی هم که دیروز بند را آب داد.دیدی گفتم همه شان سر و ته یک کرباس هستند.حالا که احساس خطر کرده اند که دارد کل نظام می رود می خواهند فضا را آرام کنند

ب- سران فتنه باید اعدام شوند.طرفدارانشان یک مشت گوساله و بزغاله اند.مگسند.حشره اند.اصلا عددی نیستند.خرخره شان را می جویم.اگر فرمان صادر شود همه را به یک اشاره از دم تیغ می گذرانیم.بیانیه ۱۷ هم از اردوگاه عمرسعد صادر شد.موسوی اینقدر ترسو است که جرات ندارد بین مردمی که ادعا می کند طرفدارش هستند حاضر شود.شیخ ساده لوح هم که دولت را به رسمیت شناخت و همان اندک طرفداران نادانش را تنها گذاشت و همه چیز تمام شد.تکلیف این ۷۰۰-۸۰۰ نفر اراذل و اوباش هم که معلوم است.عامل آمریکا هستند و به زودی اعدام می شوند و همه چیز تمام می شود

۱- وقتی قرار باشد دچار توهم باشیم، همه را دشمن بدانیم، با آگاهی و منطق و عقلانیت بیگانه باشیم، چه فرقی می کند از کدام یک از دو گروه بالا باشیم؟

۲- چه طنز تلخی ست تکرار تاریخ.همان روزهایی که امیرکبیر را به قتل رساندند و صدایی از کسی بر نخاست.آن صبحی را می گویم که شعار درود بر مصدق می گفتند و شب فریاد مرگ بر مصدق.همان روزها کهبازرگان عزیز بود و ناگاه شد دشمن.این روزها اما باز هم در این طنز تلخ دست و پا می زنیم. آن سه نفر هم باید از طرفدارانشان دشنام بشنوند وهم از دشمنانی که به خونشان تشنه اند.به نام آزادی بیان و انتقاد چه گل ها که به خودی نزده ایم و هنوز هم دچارش هستیم.چه بدگویی ها که نگفتیم و توجیه کردیم که نباید کسی مقدس باشد اما یادمان رفت خودمان چقدر مقدسیم آنقدر که اگر کسی حرفی خلاف دیدگاه مان زد باید با تندترین سخنان جوابش را بدهیم

۳- اگر این سه نفر را قبول نداریم و فقط می خواهیم از آنها سواستفاده ی ابزاری کنیم تا به مقصودمان برسیم (و مثلا انقلاب کنیم) که مانند بعضی ها هستیم که دروغ می گوییم و وسیله را با هدف توجیه می کنیم.اگر اسم این استفاده ی ابزاری را سیاست ورزی می نامیم که باید از موقعیت ها برای رسیدن به هدف استفاده کرد پس چرا به آن سه نفر و خیلی های دیگر این حق سیاست ورزی را نمی دهیم و مدعی هستیم به عمق درونشان آگاهیم و می دانیم نیتشان چیست که خائن هستند و دارند خون شهدای سبز را هدر می دهند؟ اگر هم قبول­شان داریم مادامی که حرف های ما را بزنند و منافع ما را تامین کنند که دچار خودخواهی هستیم و منفعت طلبی و بی فکری نسبت به دیگران و آینده.شاید بهتر باشد سعی می کنیم مدافع یا منتقد یا حتی مخالف اما منطقی باشیم که تنها عقلانیت راهگشای این مسیر پر پیچ و خم است و پرهیز از نیت خوانی و تعجیل در تحلیل ها و بروز احساسات. هم باید به اهمیت انتقاد منطقی واقف باشیم وکسی را مقدس نکنیم هم دچار نفرت و کینه و احساسات زودگذر و حرکت های عجولانه نشویم.

۴- هر جنبشی به عقبه ی مردمی نیاز دارد برای فریاد خواسته ها (حتی حداکثری) و به رهبرانی ( حتی نمادین) که از این عقبه ی مردمی استفاده کرده و با مذاکره، خواسته های مردم را به کرسی بنشانند. اما در هر حال یادمان باشد اگر دلمان برای کشورمان می سوزد نگذاریم در آتش کینه بسوزد.نه خود را حق مطلق بدانیم ونه دیگران را باطل مطلق که این مملکت متعلق به همه است با هر دیدگاهی.از رهبران نمادین توقع نداشته باشیم این بازی جنگ و گریز را تا ابد ادامه دهند.خوش خیال نباشیم که فردا سیستمی از همه جهت آزاد حاکم می شود و همه ی مردم موافقش خواهند بود و همه چیز گل و بلبل می شود.کمی هم به دور و برمان نگاه کنیم: عراق، افغانستان، ... باور کنیم انقلاب چاره ی ما نیست آن هم در مملکتی که خرافات در پستوی اتاقمان هم نفوذ کرده. باید گام به گام حرکت کرد.

پیشنهاد مطالعه:

محتوای نامه خاتمی

خانم رهنورد: موسوی دولت برآمده از تقلب را به رسمیت نمی شناسد.پشت پرده سازش نمی کنیم.

کروبی: حرف من همان حرف ملت است که رای من کجاست؟

مصاحبه تقی کروبی(نه معامله ای است نه ترسی)

مصاحبه حسین کروبی( دولت احمدی نژاد سقوط می کند)



دست خیال - کمی عقلانیت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter