۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

“عاشوراترین عاشورا*” - پیمان

به مناسبت اربعین شهدای عاشورای 88

در زندگی توده مردم ما، که زندگی اش توده ای انباشته از عقده ها و رنج ها و جراحت هاست، و آرزوهای مرده و امیدهای به باد رفته و خواستن های سرکوفته و عشق های بی سرانجام و خشمهای فروخورده، و همه نبایستن و نخواستن و نتوانستن و نگذاشتن و نشدن و نگفتن و نرفتن. نه، ونه، ونه،ونه! در عاشورا، این فاجعه هولناک بشری، هر کسی فاجعه خود را نیز می نالد.

و دلهایی که در این روزگار، نه حق انتخاب که حق احساس، و چشمهایی که نه نگاه که حق اشک، و حلقومهایی که نه فریاد که حق ناله نیز ندارند، از عاشوراست که حق از دست رفته خویش را هر ساله می ستانند. و نیز، غرورهای مجروحی که به نالیدن محتاجند، اما شرم دارند، و تحمیل لبخند بر لب هایی که در پس آن، ضجه های پنهان است، و تحمیل آرامش بر چهره هایی که طغیان ها را در خود کتمان می کنند، آنان را شهیدی ساخته است که بر روی زمین گام بر می دارند و"به هر کجا که می گریزد کربلاست، و هر ماهی که به او می رسد محرم و هر روزی که بر او میگذرد عاشورا."

آری، در عاشورای امسال نیز ما آمده بودیم تا در آن روز عزیز، فاجعه خویش را بنالیم و حق از دست رفته خود را بستانیم. اما تو از سر استیصال و بیچاره گی و در هراس مرگبار خود،خروش ما را هتک حرمت مقدسات خواندی، تا بهانه ای جسته باشی که بیرحمانه تر خون ما را بریزی!

اینکه می گویم بیرحمانه از آن روست که متولیان رسمی مذهب، بر خلاف متفکران و دانشمندان و صاحب نظران غیر مذهبی، مخالف خود را مخالف خدا و دین خدا تلقی می کنند و خود را نماینده خدا و صاحب امتیاز رسمی دین از جانب خدا! و این است که می خواهی که هرگونه حرکت ما بر خلاف میلت را رنگ "جهاد مقدس میان کفر و دین، شیطان و الله، نجس وپاک و ظلمت و نور" بزنی! که در این صورت، هر وسیله ای برای کوبیدن باطل و غلبه حق مجاز است، حتی توطئه های ناجوانمردانه و جعل و دروغ و پرونده سازی و پاپوش دوزی! چه "پیغمبر صریحا فرموده است که به اینها تهمت هم بزنید!"

تو می خواستی، مصلحت می دانستی که به جای حضور سبزمان در خیابانها، به همان مجالس سیاه روضه ای برویم که از سر عوام فریبی و ریا کاری، مروج و مشوق آنی. غافل از اینکه"ایمانمان و تعصبمان به عظمت حسین و کار حسین بیش از آن است که بتوانیم آنهمه تحقیرها را بشنویم و تحمل کنیم" و این شد که عزم کردیم تا عاشورا را خود تجربه کنیم.

و عجبا! که در آن ظهر عاشورا، صحنه کربلا ناگهان در پیش چشمم، به پهنه تمامی زمین گسترده شد و صف هفتاد و دو تنی که به فرماندهی حسین در کنار فرات ایستاده است، در طول تاریخ کشیده شد...!

اکنون دیگربار حسین و یزید...!

آری، اکنون دیگر بار حسین و یزید:مگر حسین چه کرد جز اینکه در راه آزادی و آزادگی از همه چیز دنیا گذشت و سرانجام به شهادت رسید؟ او هم که برای شهادت آماده است، ما هم که برای شهادت آماده ایم...!

و مگر یزید با همه یزیدیش چقدر خون به ناحق ریخت که تو نریختی!؟ مگر یزید با همه یزیدیش چقدر دین خدا را بازیچه قدرت طلبی خود کرد که تو نکردی!؟ مگر یزید با همه یزیدیش چقدر بیت المال مسلمین راپایمال هوسهای دنیایی خود کرد که تو نکردی،...!؟!

و شگفتا! در یکسو، روشنگران و عدالتخواهان،یعنی همصفان و همدردان پیامبران! و در سوی دیگر، خناسهای پیدا و پنهان، که درون خلق وسوسه می افکنند، آنانکه پرچمداران استحمار مذهبی اند. یعنی همان راعی. راعی کیست؟ همان گرگ،به کمک فنی روباه و کمک مالی موش!

اما شک نیست که تقدیر تصمیم گرفته است که تا اینبار انتقام خون هابیل را از وارثان قاتلش بگیرد، تا حاکمیت مستمر ظلم و غصب و فریب بر این سرزمین محکوم گردد و حق و آزادی پیروز شود.

"... و او بخواب دید که درخت سبز از پشت من پدید آمد و جای گرفت و بر شد تا عنان و آسمان و جهان همه شاخ زد و آن شاخها همه نور گشت. باز گروهی دیدم چندانکه همه جهان پر مردم شد و هر کس از آن شاخی بدست گرفت تا به آسمان. دنیا همه پر مردم دیدم.**"

آری، ما بیشماریم, ما پیروزمندانیم.

* این نوشته برداشت آزادی از کتاب"حسین وارث آدم"، نوشته دکتر علی شریعتی، بوده است.

** تاریخ سیستان- خواب نضربن کنانه،نیای رسول اکرم.




جنبش راه سبز - “عاشوراترین عاشورا*”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter