۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

جنبش راه سبز - جدا این بود آنچه میخواستیم؟

همه ما کما بیش ان روزهائی را بیاد میاوریم که در اوائل جنگ گرانی آهسته آهسته گریبان مردم را میگرفت. اتومبیل یکی از اقلامی بود که خیلی زود قیمتش به طور صعودی بالا میرفت. در مجلسی بودم که مردم ابراز نارضایتی میکردند و خطیبی میگفت که باید چند تا از نمایشگاهی ها را گرفت و اعدام کرد و آنوقت همه درس ادب خواهند گرفت. من جوان ۱۹ ساله ای بیش نبودم و وقتی سرمست از این نسخه پیچی حضرتش نزد پدرم که بسیار هم متدین بود داد سخن سردادم. پدر مرحومم گفت: "آهای ! قدری آهسته برو پسر جان، مگر جان آدمیزاد همینطوری بی ارزش است؟ جان آدمیت با ارزش ترین چیزها است و بنا به کلام خدا خلیفه او در زمین است " اینک سالها از ان پیشامد میگذرد و هرچه گذشت ما به چشم خود دیدیم که چگونه این جماعت به نام خدا جنایت میکنند و خجالت هم نمیکشند. آنوقت بی شر ما نه میگویند که همین انسان ارزشمند از حیوانها هم بی ارزش تر است و باید بی مهابا جانش را گرفت، آخر به کدامین گناه؟ صرف اینکه جوانی ۱۹ ساله ای میلی زده و اصلا گفته که این رهبری را نمیخواهد، باید معدوم شود؟! خدا به داد دل پدر و مادر این جوانان که به تعبیری خوراک ماران دوشهای ضحاک زمان شده اند برسد. ان کسانی که فرزند دارند یا فقط انسانند میدانند جان عزیزی بی گناه را گرفتن چقدر دردناک است.. . جنایت را بس کنید و از تاریخ درس بگیرید.



جنبش راه سبز - جدا این بود آنچه میخواستیم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter